دانلود و خرید کتاب صوتی سینا و خرگوشک

کتاب صوتی سینا و خرگوشک نوشتهٔ کبری قاسمی است. شیوا رضوی و پیمان قریب پناه گویندگی این داستان کودک صوتی را انجام داده‌اند و پلیس فتا آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی سینا و خرگوشک

کتاب صوتی سینا و خرگوشک اثری از کبری قاسمی و از مجموعهٔ «داستان‌های سینا و اسباب‌بازی‌ها» است. «سینا» عاشق بازی‌کردن با اسباب‌بازی‌هایش است و عروسک‌های انگشتی‌اش، او را بسیار دوست دارند. روزی سینا بدونِ اجازه‌ٔ مادر خود، گوشی تلفنِ همراه او را برمی‌دارد تا با آن بازی کند. عروسک‌ها که متوجه این کار او می‌شوند، هر کدام سعی می‌کنند از نگاه خودشان سینا را راهنمایی کنند. آيا عروسک‌ها می‌توانند سینا را راضی کنند که به کار اشتباهش ادامه ندهد؟ بخوانید تا بدانید.

مجموعهٔ سینا و اسباب‌بازی‌ها در قالب داستان‌های کودکانه به آسیب‌های اینترنت، فضای مجازی، بازی‌های رایانه‌ای و تلفن‌همراه برای کودکان پرداخته است. کتاب‌های این مجموعه در پروژهٔ صیانت از کودکان و خانواده در اینترنت به سفارش معاونت امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات با همکاری پلیس فتا ناجا تهیه شده‌اند. این مجموعه متعلق به پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات ناجا «پلیس فتا» است و کلیه کتاب‌های منتشرشدهٔ آن با هدف افزایش سواد فضای مجازی در بین کاربران با حمایت پلیس فتا تهیه شده‌اند.

شنیدن کتاب صوتی سینا و خرگوشک را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به کودکان ۷ تا ۱۲ساله‌ای که به خواندن داستان علاقه دارند، پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب صوتی سینا و خرگوشک

«خرگوشک، خرگوش کوچولویی بود که دو گوش بلند سفید با یک دماغ کوچولوی صورتی داشت. چشم‌هایش هم دو مهره‌ی کوچک سیاه بود. خرگوشک از همه‌ی دنیا، انگشت‌های ظریف سینا رو بیشتر از همه‌چیز دوست داشت، چون عروسک انگشتی سینا بود.

خوب یادش می‌آمد که آخرین‌بار، سینا باز هم نمایش «روباه حقه‌باز و خرگوش ناقلا» را با او بازی کرده، اما هرچقدر فکر می‌کرد، به یاد نمی‌آورد چه اتفاقی افتاد که پشت پرده افتاده بود. روباه با صدایی بلند و دهان باز خروپف می‌کرد. خرگوش با خودش فکر کرد: «انگار روباه از اینکه اینجا افتاده و دیگه سینا رو نمی‌بینه واقعاً راضیه که همه‌ش می‌خوابه و استراحت می‌کنه.» سرو صدای سینا از آن طرف پرده می‌آمد که داشت توپ بازی می‌کرد و مدام داد می‌زد: «گل... گل...» خرگوشک چشم‌هایش را محکم بست و از ته دل آرزو کرد: «کاش دوباره بازم سینا رو ببینم.» »