دانلود و خرید کتاب صوتی بی سرزمین تر از باد
معرفی کتاب صوتی بی سرزمین تر از باد
کتاب صوتی بی سرزمین تر از باد حاصل نگارش و گویندگی شیوا پورباقی است. انتشارات آستان مهر این فیلمنامهٔ صوتی را منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی بی سرزمین تر از باد
میدانیم که فیلمنامه متنی است که برای ساختن فیلم نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به نمایشنامه و رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. فیلمنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران و عوامل دیگر برای تولید یک فیلم است. کتاب صوتی بی سرزمین تر از باد حاوی فیلمنامهای ایرانی است که نویسنده در آن به مشکلات اجتماعی ایران پرداخته است. شیوا پورباقی در کتاب صوتی حاضر که اقتباسی از رویدادی واقعی به شمار میرود، ماجرای دختری به نام «شیدا» را روایت میکند که به «مهرداد» دل میبندد و با وجود مخالفتهای شدید خانوادهاش با او ازدواج میکند. شیدا در مراسم عروسی بهترین دوستش (لیلا) با پسرعموی او به نام مهرداد آشنا و عاشقش میشود. شیدا و مهرداد مدتی را عاشقانه سپری میکنند، اما شیدا کمکم متوجه ضعف اخلاقی بزرگی در همسرش میشود. مهرداد اصلاً تحمل سختیهای زندگی را ندارد و مدام بهدنبال پناهگاهی است تا در آن پنهان شود. همین مسئله شیدا را برای ادامهٔ زندگی با او دچار تردید کرده و در آستانهٔ جدایی قرار میدهد. نویسندهٔ این اثر صوتی، با تمرکز بر عمق مسائل اخلاقی و اجتماعی که در جایجای ایران نمونههای فراوان آن هر روزه مشاهده میشود، سعی در بیان نکات آموزندهٔ علمی و روانشناسانه در یک ارتباط بهظاهر سادهٔ دوستی برای تشکیل یک زندگی مشترک را دارد.
شنیدن کتاب صوتی بی سرزمین تر از باد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات نمایشی ایران و قالب فیلمنامه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صوتی بی سرزمین تر از باد
«۹. داخلی منزل شیدا روز پنج شنبه (چند هفته بعد):
شیدا در حال مطالعه است. کتاب در دست به سمت یخچال میرود و سیب قرمزی بر میدارد و گوشۀ سیب را با دندان میکَند و دهانش را پر میکند. تلفن زنگ میزند. شیدا به سمت تلفن میرود تا تلفن را جواب دهد. شیدا به محض دیدن شماره مهراد روی صفحه ID تلفن یکدفعه کل سیب را میبلعد و چند ضربه محکم به سینه خود میکوبد.
شیدا: سلام مهراد جان... کبکت خروس میخونه... چی؟!
صدای مهراد: گفتم: بپر، آماده شو، نزدیکم.
شیدا (با اکراه): یه عالم درس دارم، امتحان دارم!
صدای مهراد: من، امتحان ممتحان حالیم نیست. یک هفته بیزنس یک روز عشق و حال!
شیدا به ساعت نگاه میکند. ساعت پنج غروب است.
صدای مهراد: زود باش، با ماشین بابام میام، رسیدَما!
مهراد ارتباط را سریع قطع میکند و بوق کشدار بعد از آن شنیده میشود. (فیداوت)
۱۰. داخلی منزل شیدا روز (چند لحظه بعد):
شیدا جلوی آینه بزک میکند. لباس نویی میپوشد و جلوی آینه جلو و عقب میرود. وقتی حاضر میشود به آشپزخانه میرود و در ظروف مخصوصی میوه و شیرینی و شکلات میگذارد و به همراه یک فلاسک چای و ساکی از وسایل خوراکی از منزل بیرون میرود. (فیداوت)
۱۱. خارجی گلفروشی روز (چند لحظه بعد):
شیدا یک گل رز قرمز زیبا از گلفروشی خریداری میکند و به ساعتش نگاه میکند و منتظر مهراد میماند.»
زمان
۲ ساعت و ۴۴ دقیقه
حجم
۱۳۲٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲ ساعت و ۴۴ دقیقه
حجم
۱۳۲٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد