دانلود و خرید کتاب صوتی من مینا را کشتم
معرفی کتاب صوتی من مینا را کشتم
کتاب صوتی من مینا را کشتم نوشتهٔ رضا باباخانلو است. جمعی از گویندگان گویندگی این رمان معاصر ایرانی را انجام دادهاند و نشر سیزده آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب صوتی من مینا را کشتم
کتاب صوتی من مینا را کشتم، روایت زندگی چند جوان دانشجو است که در میان زمان حال و گذشته در حرکت هستند. پسر این رمان، روایت را با خاطرهای از روز اول از ترم اول دانشگاه آغاز میکند. او دانشگاه امیرکبیر رشتهٔ مهندسی مکانیک قبول شده است و در روز اول به کلاس تاریخ اسلام میرود. در این کلاس با دختری به نام «مینا وحیدی» آشنا میشود که تمام زندگیاش را تحتتأثیر قرار میدهد. زندگی این جوانها، عشقشان و معاشرتشان در دانشگاه و دنیای بیرون از آن قصهٔ رمان صوتی «من مینا را کشتم» را شکل میدهد. این کتاب تنها یک تراژدی عاشقانه نیست؛ در این اثر جنایت نیز رخ میدهد و زندگی این جوانان دچار تغییرات بسیاری میشود. مینا و دیگر شخصیتهای این اثر شیفتهٔ فیلم هامون اثر «داریوش مهرجویی» هستند؛ به همین دلیل بارها در این اثر به این فیلم و سکانسهای مختلف آن اشاره میشود.
شنیدن کتاب صوتی من مینا را کشتم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صوتی من مینا را کشتم
«صدای خشخش جارو مانند لبههای اره روی مغزم کشیده میشد. کبریت به انتها رسید و دستم را سوزاند. خاموش کردم و کبریت دوم را روشن کردم. دود سیگار را داخل ریه کشیدم. تلخیاش زیر دلم زد. طعم زهرماریای که دیشب خورده بودم دوباره بالا زد. ساعت ۹ شب سیاه مست بودم که علی زنگ زد. اسم علی را که روی صفحهی موبایل دیدم با لحنی شوخطبعانه گوشی را برداشتم و شروع کردم به مسخرهبازیهای همیشگی. صدای علی ولی لرزان بود. در همان وضعیت این مسئله را تشخیص دادم. گفت: «مهیار، من مینا رو کشتم.» خندیدم و گفتم: «با این شوخی مسخرهت من رو هم کشتی، هرچی زده بودم پرید.» گفت: «شوخی نمیکنم. من واقعاً مینا رو کشتم!»
کلاس که تمام شد فکر میکردم پیشنهاد همگروه شدن را به کدامیک بگویم. علی را انتخاب کردم. داشتم بهسمتش میرفتم که صدایی من را متوقف کرد: «آقای مریدی، شما همگروهیتون رو انتخاب کردید؟» به سمت صدا برگشتم. مینا بود. انتخاب کرده بودم. بله سر زبانم بود، اما گفتم: «نه هنوز. چطور مگه؟» باید میگفتم: «خیر. اگر میخواید، میتونیم با هم تحقیق رو ارائه بدیم.» نگفتم، اما مینا گفت: «میشه من با شما تحقیق بدم؟» این را جلوی تمام بچههای کلاس گفت. فکر کنم تمام مدت همه در فکر همگروه شدن با مینا بودند. همه غیر از من. هنوز هم میخواستم استراتژی بیاهمیت بودن را ادامه بدهم. اما ظاهراً دیگر کافی بود و نتیجه داده بود. نتیجهای که من در شکلگیریاش هیچ نقشی نداشتم؛ غیر از سرمایهگذاری، که در نوع برخوردم درطول ترم داشتم. نتیجهای که آغاز کینه و دشمنی سایر همکلاسیها با من شد.»
زمان
۴ ساعت و ۷ دقیقه
حجم
۳۴۰٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۴ ساعت و ۷ دقیقه
حجم
۳۴۰٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد