لودمیلا اولیتسکایا (Lyudmila Ulitskaya)، از بزرگترین نویسندگان معاصر روس است. او منتقد ولادیمیر پوتین است و انتشار آثارش در روسیه ممنوع شده. چهار کتاب سونیچکا، زیبا، تدفین پارتی و چادر سبز بزرگ از بهترین آثار ترجمهشدۀ او به فارسی هستند. فاطمه دارسنج این داستان را از زبان روسی به فارسی ترجمه کرده است.
نادژدا گیورگیونا از زمانهای قدیم و قبل از عصر دیجیتال، کتابدار بود. وقتی در زندگی همنسلهای نادژدا کامپیوتر پدید آمد، نادژدا اولین کسی بود که مسحور توانایی این اختراع شد و از اعماق وجودش احساس کرد که دنیا حسابی عوض شده و دیگر گذشته برنمیگردد. او در آن کتابخانۀ بزرگ اولین کسی بود که از کامپیوتر سر درآورد.
کارمندهای کتابخانه که دورشان پر بود از کتابهای عتیقه و اخبار ِتاریخگذشته، آدمهای محافظهکاری بودند که طبق طبیعتشان، با هرگونه نوآوری، حتی کوچکترین تغییر، مثلاً جابهجایی برگهدان از یک گوشۀ اتاق به گوشۀ دیگر مخالفت میکردند. شروع عصر کامپیوتر، درست مثل پیدایش درهای عمیق بود. گروهی از مردم، آن را پشت سر گذاشتند، عدهای بهراحتی و عدهای با سختی زیاد. ولی گروهی دیگر تسلیم شدند و برای همیشه در دنیایی متوقف ماندند که در آن فیشهای کتابخانهها با دستخطی تمیز نوشته و محکم روی میلهای سوار شده بود. اسم کتاب، فامیل نویسنده و اطلاعات مورد نیاز دیگر روی آن برگهها نوشته شده بود.
با اینکه خیلیها توی کتابخانه جوانتر از نادژدا بودند، اما او بهراحتی وارد هزارۀ جدید شد. نه دخترش لیدا و نه پسرش میشا مثل او زبر و زرنگ نبودند. البته هیچ کس از زرنگی نادژدا و از موفقیتها و دستاوردهایش بهطور خاص شگفتزده نشد؛ چراکه همة اطرافیانش میدانستند حافظهاش مثل …