
انتخابها برای رسیدن به مهارت داستاننویسی در پنج دهه قبل بسیار کمتر از امروز و در دوره مشروطه، یعنی زمانی که نسل اولیه داستاننویسان فارسی شکل گرفت، بسیاربسیار کمتر از امروز بود.
نسل اول داستاننویسی تنها با الگوگیری از داستانهای ترجمهای و تصوری که این آثار از ادبیات داستانی نوین در اختیار آنها قرار میداد، سعی در تکرار الگوها داشتند. مسیر داستاننویسی برای این نسل بیش از آنکه در مواجهه با تکنیکهای داستاننویسی باشد، از تجربه نویسنده مایه میگرفت و سرشار از کشف در مسیری رازآلود بود. دورههای آموزش داستاننویسی و کارگاههای رماننویسی وجود نداشت. جلسات نقد متعدد، کتابهای آموزش داستاننویسی و شیوههای مهارتی به صورتی که اکنون با آن مواجه هستیم، شکل نگرفته بودند. مجلات ادبی و کرسیهای آموزش نظریه ادبی، هنوز متولد نشده بودند. جشنوارههای متعدد ادبی شکل نگرفته بودند و چاپ یک مجموعهداستان یا یک داستان بلند در آن دوران یک اتفاق ادبی قابلتوجه بهحساب میآمد. تعداد اندکی از داستاننویسان میتوانستند در کافهای دور هم بنشینند و درباره داستانهایشان با یکدیگر صحبت کنند؛ اما در دوره کنونی، زیست ادبی داستاننویسان همه این مؤلفهها را دچار دگرگونیهای غیرقابلتوصیفی کرده است. ما اکنون با انفجار اطلاعات منابع مدرسان داستان رسانهها، سایتها، گروهها و کانالهای داستاننویسی مواجه هستیم و روشهای متعددی در داستاننویسی توصیه میشود. مراکز متعددی در صدد برنامهریزی برای تربیت داستاننویس هستند. جشنوارههای متعددی هدف خود را کشف استعدادهای نویسندگی معرفی میکنند. حتی در شهرهای کوچک و برخی روستاها نیز میتوان گروههای جدی را پیدا کرد که مسئلهشان …