کتاب خرد برای برندگان؛ طرز فکر یک میلیونر
معرفی کتاب خرد برای برندگان؛ طرز فکر یک میلیونر
کتاب خرد برای برندگان؛ طرز فکر یک میلیونر اثری از جیم استوال با ترجمه بهزاد شوقی، محمودرضا ناظری رضاآباد و سید مصطفی کامرانی است. این اثر همانطور که از نامش برمیآید، به ما کمک میکند تا مانند یک فرد ثروتمند فکر کنیم و خرد خود را طوری به کار گیریم که منتهی به موفقیت شود.
درباره کتاب خرد برای برندگان؛ طرز فکر یک میلیونر
به نظر میرسد تمام مایی که درباره موفقیت فکر میکنیم و حرف میزنیم، آن را وامدار اثر بی نظیر ناپلئون هیل هستیم. فردی که با انتشار کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید، پایهای برای رسیدن به موفقیت در زمین قرار داد و تمام آنچه بعد از او در این باب نوشته شد، بر آن پایه قرار دارد که او قرار داده است.
جیم استوال هم در کتاب خرد برای برندگان؛ طرز فکر یک میلیونر قرار است به ما کمک کند تا خرد را به کار گیریم. به این ترتیب میتوانیم خرد را از یک واژه که صرفا در متون فلسفی استفاده میشود خارج کنیم و آن را به سمت کاربردیاش ببریم. کاربرد خرد میتواند این باشد که ما را به سمت موفقیت و ثروتمند شدن سوق دهد. این کتاب راهنمایی عملی برای تمام افرادی است که در جستجوی موفقیت هستند و راه را به آنان نشان میدهد.
استوال در ابتدای کتاب شرحی جذاب مینویسد از راهی که برای منتشر کردن این کتاب طی کرده است. جمعآوری نوشتههایی که در طول سالها برای نشریات مختلف نوشته است؛ نکاتی که همچنان تازگی و کاربردی بودنشان را حفظ کردهاند.
کتاب خرد برای برندگان؛ طرز فکر یک میلیونر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب خرد برای برندگان؛ طرز فکر یک میلیونر را به تمام کسانی که دوست دارند موفق باشند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب خرد برای برندگان؛ طرز فکر یک میلیونر
سفر زندگی را میتوان مثل یک جاده پر پیچ و تاب توصیف کرد که انحرافات و وقفههای زیادی دارد. همچنان که مراحل زندگی را پشت سر میگذاریم، به نظر میرسد که با هرج و مرجهای غیر عادی روبرو میشویم، اما هر از گاهی که به نقطه عطفی میرسیم یا به قله کوهی میرسیم و به مسیری که پشت سر گذاشتهایم نگاه میکنیم، میتوانیم نظم الهی را مشاهده کنیم که در طول سفر برایمان آشکار نبود. به عنوان نویسندهای که کتاب مینویسد ولی نمیتواند کتابهایش را بخواند و فیلم اقتباس شده از کتابش را ببیند، تبدیل به یک ستون نویس بین المللی شدهام. پس از اینکه اولین کتابم تحت عنوان «لازم نیست برای دیدن، نابینا باشید» در بیست سال پیش به فروش چشمگیری دست پیدا کرد و موفقیتهایم شروع شد، تماسی از ویراستار یکی از مجلات کسب و کار در زادگاهم دریافت کردم. او از من پرسید که آیا میتوانم برای چاپ ویرایش هفته آینده، ستون مهمان را بنویسم یا خیر. اذعان داشتم که نمیدانم چطور باید این کار را انجام دهم و او به من آموخت که چطور یک ستون روزنامه را درباره هر چیزی که به نظر برای افراد شاغل یا افرادی که برای رسیدن به موفقیت تلاش میکنند، جالب است، بنویسم. تلفن را قطع کردم و شروع به دیکته کردن اولین ستونم برای همکارم، دوروتی تامسون کردم، کسی که بیشتر از ۲۰ کتاب، فیلمنامههای متعدد و صدها ستون روزنامه و مجلات را طی این سالها برایش دیکته کردهام و او برایم نوشته است. در آن روز اول، فقط ذهنیات خود را به اشتراک گذاشتم و ۱۰ دقیقه بعد آنها را برای ویراستار مجله کسب و کار فکس کردم. چند دقیقه بعد، تلفن زنگ زد و از من سؤال کرد که این مطالب را کجا و چه زمانی نوشتهام. به او اطمینان دادم که این مطالب را پس از تماس او برای همکارم دیکته کردهام و آموزش و دستورالعمل نهایی او بود که هر هفته مشخص میکرد درباره چه چیزی بنویسم.
در سالهای بعد، ستون هفتگی «خرد برندگان» که به عنوان یک طرح در یک مجله کسب و کار محلی آغاز به کار کرده بود تا جایی رشد کرد که صدها روزنامه، مجله و نشریههای آنلاین در سر تا سر جهان، این ستون هفتگی را در انتشارات خود جای میدادند و میلیونها نفر از تمام گوشه و کنار دنیا آن را میخواندند. وقتی دان گرین که بنیاد ناپلئون را اداره میکرد، با من تماس گرفت و درباره ارائه و عرضه برخی از ستونهایم در قالب کتاب صحبت کرد، از فرصت پیش آمده، هیجان زده شدم. همه ما که کتاب تألیف میکنیم، سخنرانی میکنیم، فیلم میسازیم یا حتی ستون هفتگی مجلهای را با هدف بهتر کردن زندگی مردم مینویسیم، بر روی شانههای پر عظمت ناپلئون هیل ایستادهایم. در ۷۵ سال اخیر، تمام افرادی که کتابهایی در زمینه خودیاری یا رشد و توسعه شخصی نوشتهاند، از امتیازاتی برخوردار شدهاند که ناپلئون هیل هرگز برخوردار نبوده است. همه ما از شاهکار «بیندیشید و ثروتمند شوید» بهره بردهایم و ناپلئون هیل ناگزیر بوده است که این مسیر را ادامه دهد و زمینههای جدیدی را در علوم موفقیت انسانها پایه گذاری کند.
یکی از نویسندگان محبوبم، لوئیز ال آمور گفته است: «هیچکس را نمیتوان قضاوت کرد مگر با توجه به زمینه، زمان و مکانی که در آن میزیسته است». وقتی از این منظر به ناپلئون هیل نگاه کنید، متوجه میشوید که دستاوردهایش بینظیر بودهاند. این کتاب در چهار بخش با خلاقیت و ذهن پربار دان گرین و تخصص و مهارت لازم ناشر خوبم، دیو وایلدسین ، گردآوری و عرضه شده است. مفتخرم که این دو بزرگوار، استعداد، زمان و انرژی خود را صرف این پروژه کردند. لطفاً توجه داشته باشید که این ستونها در این جا به همان صورتی آمدهاند که در نشریههای سر تا سر جهان چاپ شدهاند. بعضی از آنها به بیش از یک دهه قبل باز میگردند، اما خرد، ابدی و فنا ناپذیر است و این متنها، نکات جالبی را ارائه میدهند.
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۷ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۷ صفحه