کتاب سراج، تفسیر تربیتی و اجتماعی قرآن کریم؛ جلد سوم
معرفی کتاب سراج، تفسیر تربیتی و اجتماعی قرآن کریم؛ جلد سوم
کتاب سراج، تفسیر تربیتی و اجتماعی قرآن کریم؛ جلد سوم نوشته مجید خالقپور یکی از کتب تخصصی مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی (ص) برای پژوهشگران علوم قرآنی است.
مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، زیر نظر معاونت پژوهشی جامعه المصطفی(ص) العالمیه، با هدف ترویج و گسترش معارف اسلامی و نشر کتابهای مورد نیاز داخل و خارج از کشور در حوزه علوم اسلامی و انسانی از سال ۱۳۷۹ آغاز به کار نموده و مفتخر است تاکنون ۱۲۷۶ عنوان کتاب چاپ اول منتشر نموده که بعضی از آنها به چاپ دوازدهم نیز رسیده است. بیش از نیمی از کتابهای منتشر شده این مرکز آموزشی و نیمی از آن پژوهشی است.
فقه و اصول، کلام و عقاید، اخلاق و تربیت، ادیان و مذاب، معارف اسلامی، حدیث، ادعیه، تاریخ و علو سیاسی، علوم اجتماعی علوم قرآنی و تفسیر، اقتصاد اسلامی، ادبیات و بسیاری از حوزه های دیگر علوم انسانی و اسلامی در حوزه کاری مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی (ص) قرار دارند.
خواندن کتاب سراج، تفسیر تربیتی و اجتماعی قرآن کریم؛ جلد سوم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
پژوهشگران و علاقهمندان به علوم قرآنی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب سراج، تفسیر تربیتی و اجتماعی قرآن کریم؛ جلد سوم
پس از هشدارِ آمیخته به توبیخ و عتاب، در آیات پیشین، و نهی از بیقراری و ناشکیبایی در برابر ناملایمات و سستی و ضعف در برابر دشمن، در این آیات مورد بحث، اهل ایمان را به استواری در ایمان و استقامت در برابر ناملایمات دعوت کرده و میفرماید: و محمّد؟ص؟ جز فرستادهای نیست، که پیش از او فرستادگانِ (دیگری نیز) بودند (ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ). یعنی؛ پیامبر اسلام نیز همچون دیگر پیامبران فقط حامل رسالت ابلاغِ دین خدا به مردم بود. که او نیز همچون دیگران، مرگ را ملاقات خواهد کرد. پس آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود شما دست از عقایدتان برمیدارید و به (عقاید کفرآمیز) گذشتههایتان باز میگردید!؟ (أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِكُمْ). آگاه باشید! که پیام رسولان الهی، هرگز با مرگ و یا شهادت آنان پایان نمییابد، پس هر کس به بهانه فقدان رهبری به گذشته کفرآمیزش باز گردد، فقط به خود زیان رسانده است و هرگز به خدا هیچ زیانی نمیرساند (وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً). آری! کفر و ارتداد، هرچند دربردارنده زیان است، اما به حکم «فلن يضرّ الله شَيْئاً»، که نفی هرگونه زیان از خدا شده است، میرساند که؛ زیان این لعزشها و انحرافها، فقط دامنگیر فرد و جامعه مرتد خواهد شد، و دین خدا هرگز زیانی نخواهد دید. و در پایان، کسانی را که در برابر ناملایمات هرچند سنگین، همچون «فقدان و از دست دادنِ رهبری جامعه» در دین و اعتقادات خود پایدار میمانند را به عنوان شاکران و کسانی که از نعمتها در راه خدا استفاده کردند معرفی میکند و میفرماید: و به زودی خداوند سپاسگزاران و استقامتکنندگان در دین را پاداش خواهد داد (وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ). آنگاه در آیه بعد، به عنوان یک قاعده عمومی چنین میفرماید: و برای هیچکس ممکن نیست بمیرد جز به رخصت خداوند (وَ مَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ الله). و تمام افراد دارای عمری معیّن و مرگشان در علم الهی، سرنوشت و نوشتهای معین و زماندار است (كِتَابًا مُّؤَجَّلا). یعنی نه جهاد و پایداری در راه خدا مرگآور است و نه گریز و رویگردان از آن، زندگیبخش! زیرا که مرگ و زندگی فقط دست اوست و در علم الهی، زمان مرگ هر کسی تعیین شده است، و اگر در نظام تکوین، برای مرگ و حیات، عوامل و اسبابی در جریان است، آن عوامل و اسبابِ مرگ و حیات نیز در تحت اراده الهی است و به اذن او عمل میکنند. و در پایان آیه میفرماید: سعی و کوشش انسان، هیچگاه ضایع نمیشود، اگر هدف کسی تنها نتیجههای مادی و دنیوی باشد، از تلاش خود بهرهای بهدست میآورد، و اگر هدف عالیتر بود، و کوششها در مسیر حیات جاویدان بهکار افتاد، باز هم به هدف خود خواهد رسید، پس هر کس، از تلاش خود پاداش دنیا را بخواهد، چیزی از آن را به او خواهیم داد و هر کس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او میدهیم (وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها) سپس بار دیگر تأکید میکند که: و به زودی سپاسگزاران را پاداش خواهیم داد (وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ).
ابتلاء و امتحان بزرگ
ابتلاء و امتحان جامعه دینی به «فقدان رهبر» از جمله ابتلائات بزرگی است که؛ گروهی چون اصل دین را باور دارند، با فقدان رهبر و پیامآورِ دین، در آنها لغزشی پدید نمیآید و از این ابتلا و امتحان، سربلند بیرون میآیند. ولی در مقابل، ممکن است بهخاطر نبود استقامت در دین، نتیجه این ابتلاء بزرگ، به ارتداد و انکار دین گروهی بیانجامد، نمونه آن حادثه جنگ اُحُد است: درحالیکه آتش جنگ میان مسلمانان و مشرکان به شدت شعلهور بود، ناگهان صدایی بلند شد و کسی گفت: محمد را کشتم... محمد را کشتم... این درست همان دم بود که مردی بنام «عبد الله بن قَمِیئَة حارثی» سنگ به سوی پیامبر پرتاب کرد، پیشانی و دندان آن حضرت شکست و خون صورت حضرت را پوشانید. در این موقع دشمن قصد جان حضرت را کرد که مصعب بن عمیر یکی از پرچمداران ارتش اسلام جلو حملات آنها را گرفت ولی خودش در این میان کشته شد، و چون او شباهت زیادی به پیامبر داشت، دشمن چنین پنداشت که پیغمبر در خاک و خون غلطیده است و لذا این خبر را با صدای بلند به همه لشگرگاه رسانید. انتشار این خبر به همان اندازه که در روحیه بتپرستان اثر مثبت داشت در میان مسلمانان تزلزل عجیبی ایجاد کرد، جمعی که اکثریت را تشکیل میدادند به دست و پا افتاده و از میدان جنگ به سرعت خارج میشدند، حتی بعضی در این فکر بودند که «با کشته شدن پیامبر از آیین اسلام برگردند و از سران بتپرستان امان بخواهند»، اما در مقابل آنها اقلیتی فداکار و پایدار بودند که مسلمانان را به استقامت دعوت میکردند از جمله «انس بن نضر» به میان مردم آمد و گفت: ای مردم اگر محمد کشته شد، خدای محمد کشته نشده، بروید و پیکار کنید و در راه همان هدفی که پیامبر کشته شد، شربت شهادت بنوشید، پس از ایراد این سخنان به دشمن حمله نمود تا کشته شد، ولی به زودی روشن گردید که پیامبر زنده است و این خبر اشتباه بوده است. این آیه با بیانی آمیخته با عتاب و توبیخ خطاب به فراریان از میدان جنگ میفرماید: اگر پیامبر خدا از دنیا برود (به مرگ طبیعی یا به شهادت) آیا شما باید از دین خدا برگردید!؟ شما اگر برای خدا و برقراری دین وی پیکار میکنید، دین حق با مرگ و یا شهادت پیامآور آن و نیز با هیچ رخداد تلخ دیگری زوال نمیپذیرد و آسیب نمیبیند، زیرا حق از زوال مصون است و خدا و دین او همواره خواهند ماند.
حجم
۴٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۵۲ صفحه
حجم
۴٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۵۲ صفحه