
کتاب به من دست نزن
معرفی کتاب به من دست نزن
کتاب به من دست نزن نوشته فاطمه غفار حدادی است. این کتاب روزنوشتهای کرونایی یک نویسنده خانهدار است. شما در کتاب به من دست نزن با نویسنده همراه میشوید. این کتاب روایتی از روزهای اول شیوع کرونا است که برای شما تجربیات مشترک میسازد.
درباره کتاب به من دست نزن
این کتاب روایتی روز به روز است و گویا نویسنده دفترخاطراتش را بازنویسی کرده است هر ثانیه او همراه میشوید حس میکنید تجربهای تازه را پشت سر میگذارید و احساسات مشترک و گاه متضادی را تجربه میکنید که نتیجه اپیدمکی و همهگیری کرونا است. این کتاب با قلم شیوا و روان نویسنده شما را با خود همراه میکند.
خواندن کتاب به من دست نزن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به داستانهای واقعی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب به من دست نزن
س انگار خیلی هم جدی نیست. آن طرف صورتم را ماساژ میدهم. انشاءالله از سیلی دوم خبری نیست. معاون وزیر بهداشت هم میآید و میگوید که همهچیز تحت کنترل است و شما فقط دستهایتان را زیاد بشویید و با همدیگر دست ندهید. تا شب ولی همین خبرها میشود لولوی انتخابات و همهچیز میرود سمت اینکه هرکس رأی بدهد قطعاً کرونا میگیرد! از آنجا که مجبورید انگشت بزنید توی استامپ مشترک، اگر حتی یک نفر کروناییِ ناقل، اول صبح در یک شعبه رأی بدهد، تا آخر شب هرکس در آن شعبه رأی بدهد، در حقیقت زیر برگهٔ کرونایش را انگشت زده است! اصلاً انگار که کرونا نه از راه دهان و دماغ که از راه انگشت سبابه وارد بدن میشود. تا شب افاضات مجازی مردم را میخوانم و کمکم لیست کلیشهای لوازم شخصی ذهنم که سالها فقط شامل حوله و مسواک و شانه و رژلب بود به اضافه شدن «استامپ» آپدیت میشود! بیشتر پیامهای با مضمون کرونا لولوییست از طرف کسانی که انتخابات را تحریم کردهاند. انگار که به بقیه حسودیشان بشود که حق رأی دارند. تا شب آنقدر پیامهای بهداشتی میآید که آخر شب جلسهای با حضور هر سه، نه ببخشید هر چهار تا پسرم در دستشویی منزل برگزار میکنم. حضور پسر چهارم، یعنی پدرشان، برای رسمیت جلسه الزامیست. برای اولین بار طرز درست شستن دستها را یادشان میدهم. قبلش هرچند تند تند دستهایشان را میشستند اما خیلی آداب خاصی نداشت. صابون مایع را میریختند کف دستشان و کمی کفمالی میکردند و سریع آب میکشیدند. تهتهش شاید ده ثانیه هم نمیشد. البته امروز یک چیزی درباره کرونا شنیدهام که کمی ازش خوشم آمده است. آنهم اینکه کرونا با بچهها مهربان است و از چند هزارنفری که در چین و کره جنوبی کشته گرفته، هیچکدامشان زیر دوازده سال نبودهاند. دمش گرم! البته پسرجان، پسانفردا سیزده سالش تمام میشود. اما خب یک سال، زیاد هم مهم نیست. پسرک به نُه نزدیکتر است تا هشت و پسرچه هم نزدیک پنجسالگیست. کار از محکمکاری عیب پیدا نمیکند. به بچهها یاد میدهم دستها را که آب کشیدند شیر آب را با آرنجشان ببندند. البته آرنج پسرچه حتی با چهارپایهای که روی آن میایستد و دست میشوید هم به شیر آب نرسید و مجبور شدم بگویم با پشت دستش این کار را بکند.
_مواظب باشید حولهها زمین نیفتند. این صد بار!
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه