کتاب بازتاب رفتار مدیر موفق

کتاب بازتاب مدیر موفق نوشته لئو همبلین است که با ترجمه هانیه ذوالفقاری منتشر شده است. این مینی بوک نشان می دهد که چرا کار در دنیای مدرن با مدیران بد توام شده است. عناصر رهبری که عملکرد بالایی دارند، تفاوت بین مدیریت و پرورش نگرش مناسب در تیم شما را روشن می کند. با خواندن این کتاب خواهید آموخت اگرچه رهبری استثنایی بودن، نادر است اما چیزی است که می‌توانید یاد بگیرید.

مینی‌بوک‌ها چکیده‌ای از برترین کتاب‌های غیرداستانی جهان هستند که با هدف صرف زمان و هزینه کمتر، برای مطالعه تهیه شده‌اند. مینی بوک‌ها با انتخاب و اشاره به نکات اصلی یک کتاب، امکان دریافت بهتر از متن اصلی را به خوانندگان می‌دهند و درعین‌حال محتوایی مستقل، قابل‌فهم و کاربردی هستند.

درباره کتاب بازتاب رفتار مدیر موفق 

همه ما رؤسایی داشته‌ایم که بجای تشویق به انجام کار، ترجیح می‌دهند همه کارها را خودشان انجام بدهند. وقتی هم فرصتی پیدا کنید که نشان دهید چند مرده حلاجید، آنها دست از سرتان برنمی‌دارند و هر کار کوچکی را که انجام داده‌اید، اصلاح می‌کنند. به‌احتمال زیاد این نوع ریاست هلی‌کوپتری شما را بیچاره می‌کند و مطمئناً عملکردتان در بهترین حد توانایی‌تان نیست.

حقیقت امر این است که رئیس خوبی بودن یا رهبر بزرگ خطاب شدن، ربطی به اعمال شما ندارد بلکه درباره چگونگی احساس شما یا نگرشتان است. بهترین رهبران، آن‌هایی هستند که می‌دانند چگونه الهام‌بخش کارمندانشان باشند، هر روز مشوق پیشرفت باشند و راه‌هایی برای آزاد کردن پتانسیل هر فرد بیابند.

راز این مسئله ازاین‌قرار است: رهبران بزرگ متولد نمی‌شوند بلکه ساخته می‌شوند. آیا شما آمادگی تبدیل‌شدن به یک رهبر بزرگ را دارید؟ مینی بوک بازتاب رفتار مدیر موفق چگونگی این کار را به شما نشان می‌دهد.

خواندن کتاب بازتاب رفتار مدیر موفق را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به شناخت و تبدیل شدن به یک مدیر موفق پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب بازتاب رفتار مدیر موفق

آیا تابه‌حال رئیس وحشتناکی داشته‌اید؟ آنها کسانی هستند که هر روز برخاستن از رختخواب را دشوار می‌کنند و رفت‌وآمد شما را به سرکار، با ترس همراه می‌کنند. باوجوداینکه چنین رؤسایی جایگاه رفیعی در شرکت دارند، مشخصاً رهبر نیستند.

حتی بااستعدادترین افراد هم بدون حمایت نمی‌توانند به چشم‌انداز بزرگی تحقق ببخشند. رهبران برندها، مشاغل و سازمان‌ها، البته که به کارمندان نیاز دارند اما مهم‌تر از همه، به افرادی نیاز دارند که به اندازه خودشان مصمم به موفقیت باشند.

کارمندان تنها در صورتی از کار الهام می‌گیرند که انگیزه‌بخش مدیر هم باشد.

تصور کنید گروه شما شبانه‌روزی برای تولید نرم‌افزارهای نوآورانه جهت بهبود محصول شما کار می‌کند. این یک تقلای طولانی و سخت بوده و روحیه آن‌ها رو به زوال است. یک رهبر خوب چه می‌کند؟ او تحت هر شرایطی نگرش مثبتی نشان می‌دهد. با یادآوری اهمیت کارکنان به‌عنوان بخشی از پروژه و حتی با برنامه‌ریزی دورهمی پس از انجام موفقیت‌آمیز کار، می‌توانید به گروه‌تان قوت قلبی که ممکن است نیاز داشته باشد را بدهید.

اما اگر در مقابل موانع، به گریه بیافتید و سر طولانی شدن یک پروژه موهای سرتان را بکنید، صلاحیت خود را به‌عنوان یک رهبر تضعیف خواهید کرد و به‌زودی، گروهتان نیز احساس و عملکرد ضعیفی خواهد داشت.

هیچ سودی در مدیریت دلسردکننده نیست. پس چرا بسیاری از رؤسای بدبین در سازمان‌ها حرف اول را می‌زنند؟