کتاب بهار
معرفی کتاب بهار
کتاب بهار نوشته عامر حمیو که با ترجمه سیدرضا قزوینی غرابی منتشر شده است. کتابی است که نویسنده عراقی آن با قلمش به جنگ با تروریستها رفته است. بهار روایتی است از زندگی سه دانشجوی رشته روانشناسی در دانشگاه موصل، که هر یک نماینده یکی از طوایف و ادیان متعدد عراقی اند؛ اما با اشغال موصل اتفاقات تلخی برایشان میافتد و بهار عمرشان خزان میشود.
اشغال موصل به دست داع همه چیز را خراب میکند. این کتاب روایت جذابی است که کمک میکند خواننده امروز با ماهیت حقیقی داعش روبهرو شود.
خواندن کتاب بهار را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی واقعگرا پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب بهار
ـ دخترم! بذار امسال به خیر و خوشی بگذره، قول میدم بهترین جشن تولد رو برات بگیرم. یک جشن بزرگ که همهٔ اهالی موصل۳ و سِنجار۴ دربارهش حرف بزنن. آخه الان زشته؛ مردم دارن میمیرن، اونوقت ما جشن بگیریم؟!
گوش بهار بدهکار این حرفها نبود. پدر خوب میدانست که او دنبال آمادهکردن مقدمات جشن تولد بیستودوسالگیاش است. خودش بهار را بدعادت کرده بود: از ده سال قبل، بعد از مرگ زنش، هر سال خودش برای جشن تولد بهار برنامهریزی میکرد تا تکفرزندش جای خالی مادر را حس نکند. حالا چارهای نداشت؛ تسلیم خواستهٔ او شد؛ اما شرط گذاشت که جشن را فقط با حضور یک یا دو دوست نزدیکش، آنهم در روز روشن برگزار کند تا مهمانها بتوانند قبل از تاریکی هوا، به خانه برگردند.
بهار نزدیکترین دوستانش، یعنی آمال و ویویان را دعوت کرد. آمال اهل قبه بود و خانوادهاش مدتی بود که از روستایشان فرار کرده و آواره شده بودند. خودش هم در خوابگاه دانشجویی زندگی میکرد. ویویان اما اهل دشت نینوا بود. هر سهٔ آنها در دانشکدهٔ علوم انسانی دانشگاه موصل، دانشجوی روانشناسی بودند.
پدر سفارشها را به بهار کرد و برای راحتیِ دخترها، آنها را تنها گذاشت و پیش برادرش، در یکی از روستاهای نزدیک سنجار رفت.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه