کتاب عقاب
معرفی کتاب عقاب
کتاب عقاب نوشته ناهید گلکار است. رمان عقاب ماجرای پسربچهای روستایی را روایت میکند به نام یوسف که مادرش را از دست میدهد و ارباب روستا او را از پدرش جدا میکند و به شهر میآورد تا سواد یاد بگیرد. این اتفاق سرنوشت یوسف را عوض میکند و از او آدم دیگری میسازد. یوسف اول مقاومت میکند و کودک سازگاری نیست اما کمکم همه چیز تغییر یمکند. قهرمان داستان خواننده را با سرنوشت خودش همراه میکند و خواننده با او به دنیای کودکی و نوجوانی میرود و تجربیاتش در یک محیط جدید را میبیند و با او همراه میشود.
خواندن کتاب عقاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی ایران پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب عقاب
تا اینکه یک روز، جنب و جوش عجیبی توی خونه به پا شد. حسن تند و تند کار میکرد و مدام به من فرمون میداد. از روز قبل آب اون حوضِ خیلی بزرگ رو که بهش استخر میگفتن، خالی کردیم و با هم تمیزش کردیم و تا صبح پر از آب شد. نمیدونستم که چه خبره و کسی به من حرفی نمیزد. داشتیم حیاط رو که به نظر من تمیز بود، برق مینداختیم که یک ماشینِ پر از گل اومد ودو نفر پیاده شدن و یک ساعتی بیشتر طول نکشید که دور تا دور استخر رو با گل قشنگ کردن. چند تا خدمتکار هم به قبلیها اضافه شده بود. مدام میاومدن و میرفتن و عزیز هم با اونا بود. میز و صندلی گذاشتن و انواع خوراکیهایی که من توی عمرم ندیده بودم، چیدن روش. و من اون گوشه کنارها میپلکیدم. چترهای بزرگ کنار استخر باز شد و سر و کلهٔ مهمونها و ماشینهاشون پیدا شد. یکی یکی میرسیدن، پیاده میشدن و آقا عبدالله میدوید و ماشین رو میبرد پشت ساختمون. من و حسن دیگه اجازه نداشتیم اون اطراف باشیم.
شلوغ شده بود و کسی به کسی نبود. دوتایی، از دور، پشت یک درخت تماشا میکردیم. اون برای دیدن زیور و من برای دیدن چیزهایی که به نظرم عجیب و باورنکردی بود.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۹۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۹۲ صفحه