دانلود و خرید کتاب رعنا؛ جلد دوم ناهید گلکار
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب رعنا؛ جلد دوم اثر ناهید گلکار

کتاب رعنا؛ جلد دوم

نویسنده:ناهید گلکار
انتشارات:نشر داستان
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۵۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب رعنا؛ جلد دوم

رعنا نام رمانی است که به قلم ناهید گلکار نوشته شده است. داستان دختری از خانواده ثروتمند که عاشق پسری از خانواده‌ای تهیدست می‌شود. اکنون جلد دوم این کتاب پیش روی شما قرار دارد.


خلاصه کتاب رعنا (جلد دوم)

در جلد نخست کتاب رعنا نوشته ناهید گلکار، با دختری جوان از خانواده‌ای ثروتمند به نام رعنا آشنا شدیم. رعنا در روزهای نخست دانشگاه عاشق پسری از خانواده فقیر به نام سعید شد. حال در جلد دوم این کتاب، قهرمان اصلی داستان، همچنان رعناست؛ اما اینبار با زنی میانسال روبرو هستیم. رعنا اتفاقات متعددی را پشت سر گذاشته است. پدرش را از دست داده و اکنون همراه فرزندانش در باغ پدری زندگی می‌کند. زندگی همچنان اتفاقات غیر منتظره‌ای را برای او در نظر دارد. با کتاب رعنا همراه شوید و از این داستان پر پیچ و خم لذت ببرید.

خواندن کتاب رعنا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعه کتاب رعنا را به علاقمندان رمان فارسی پیشنهاد می‌کنیم.

جملاتی از کتاب رعنا (جلد دوم)

ده روزی بود که ما توی اون خونه زندگی می‌کردیم. تقریبا دیگه همه چیز مرتب شده ود. غیر از شوکت خانم که من بدون اون هیچی نبودم، نازنین و هانیه و محترم و دوتا دخترش همه با هم کار کردن و خیلی زود خونه همونی شد که من همیشه آرزشو داشتم و دلم م‌خواست با سعید اونجا زندگی کنم. راستش بیشتر خودم دوست داشتم از اون خونه که سر تا پا برای من غم وغصه به بار آورده بود، دور بشم و چون این باغ رو پدرم درست کرده بود و تمام نهال‌های این باغ توسط خودش کاشته شده بود، می‌خواستم نگهش دارم و خودم اینجا زندگی کنم و این تنها یادگار پدر برای من بود.

اون روز نزدیک غروب من رفتم کنار استخر و روی صندلی نشستم. کمی بعد، علی اومد و گفت: رعنا اومدم خداحافظی؛ می‌خوام برگردم شیراز؛ و نشست نزدیک من. گفتم: چرا به حرف مامانت گوش نمی‌کنی و زن نمی‌گیری تا زودتر سر و سامون بگیری تا خیال همه رو راحت کنی؟ با دو تا کف دستش کشید روی پاشو از جاش بلند شد و با ناراحتی گفت: تو کسی رو در نظر داری؟ گفتم: نه، مگه من باید در نظر بگیرم؟ تو باید زن بگیری!

برای مطالعه‌ی جمله‌های بیشتری از کتاب رعنا، بخش نمونه کتاب را رایگان دانلود کنید.

نظرات کاربران

k.n
۱۳۹۹/۰۱/۰۶

پیشنهاد مبکنم حتما بخونید از سال پنجاه تا نود کم سالی نیست چهل سال از زندگی یک زن میگه و واقعا جذاب و دوست داشتنی بود فقط واقعیت داشت یا ن رو نمیدونم

یارا"
۱۳۹۸/۱۲/۱۳

قشنگه ولی دلم برای رعنا کباب میشه💔

ثریا
۱۴۰۰/۰۱/۰۶

انتظار خواننده رو از داستان برآورده میکرد. می تونستی باهاش ارتباط برقرار کنی.

فاطمه فرامرزی
۱۴۰۱/۰۴/۲۶

کتاب خوبی بود انگار تاریخ معاصر رو از درقالب رمان میخونی

کاربر ۴۵۱۹۰۲
۱۳۹۹/۰۵/۲۱

جالب بود و توصیه می کنم تا آخر بخونید البته بعضی قسمت ها به نظرم غیر واقعی و باور نکردنی بود( البته اگر داستان واقعی بوده باشه) مثلا این که علی سالیان سال به خاطر عشقش ازدواج نکرد تا نهایتا

- بیشتر
کاربر ۱۱۳۳۷۴۴
۱۳۹۹/۰۵/۱۱

زیبا بود

بنظرم کتاب خیلی خوبی بود
۱۳۹۹/۰۲/۰۷

درکل کتاب خوبی بود

کافه کتاب
۱۴۰۱/۰۹/۲۵

بر خلاف جلد اول که کتاب قشنگی بود جلد دوم خیلی بی محتوا بود ضمن اینکه نویسنده دختری را فقط به خاطر چاقی و کک و مک روی صورت مسخره کرد که باعث شد من دیگه هیچ کدام از کارهای

- بیشتر
کاربر ۵۲۷۴۸۸۱
۱۴۰۱/۰۸/۰۶

سلام این کتاب همونطور ک از اسمش پیداست روایت زندگی یک زنه.باوجوداینکه سال های طولانی رو روایت میکنه نویسنده خیلی خوب تونسته ک منظور رو ب طور کامل ب خواننده برسونه البته ک گاهی مطالب رو خیلی خلاصه و گاهی

- بیشتر
نگین
۱۴۰۱/۰۷/۲۵

هییی خب این کتاب هم با همه فراز ونشیب ها به پایان رسید چقدررعنارو و شخصیت های داستانو دوس داشتم چقدر صمیمیت بینشون رو دوس داشتم نکته های خوبی میشد از داستان یادگرفت صفا صمیمیت محبت عشق صبر از فداکاری

- بیشتر
بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۳۱)
خونسرد دارن پول حروم می‌خورن و میگن همه دارن این کار رو می‌کنن؛
نگین
آقا اینو از من همیشه توی گوشت داشته باش؛ فلزات دو دسته هستن؛ یکی اون‌هایی که هر کاری بکنی شکل نمی‌گیرن و هر چی کوبیده و گداخته بشن، فرقی نمی‌کنن بدونه اینکه بشه شکلی از اون‌ها ساخت؛ و دستهٔ دیگه که با هر پُتک، شکل تازه‌ای می‌گیرن و با هر بار گداخته شدن عالی‌تر و مرغوب‌تر میشن. آدم‌ها هم همینطورن. خدا و طعبیت با دستهٔ اول کاری نداره. هر وقت دیدی گداخته میشی، بدون که داری شکل می‌گیری و ارزش پیدا می‌کنی. من با این حرف که خدا به امتحان ما نیاز داره، مخالفم؛ چون فکر می‌کنم خداوند نیازی نداره و خودش به همه چیز آگاه و داناست؛ این پتک‌ها و این سوختن‌ها برای ساخته شدن‌هاست و من احساس می‌کردم دوباره زندگی منو زیر پُتک‌های خودش داره امتحان می‌کنه.
haniye
اگر قراره که آدم‌ها به این زودی از پا در بیان، الان ده نفر آدم هم تو این دنیا نبود
نگین
لذت خوشحالی در بودن همون غم‌هاست!
نگین
لازم نیست پدر آدم ملک و املاک داشته باشه؛ فقط کافیه پدر خوبی‌باشه؛
نگین
اون آدم‌ها رو به شکل خودشون می‌دید و هرگز به کسی امر و نهی نمی‌کرد.
نگین
یک چیزی رو باید بهت بگم؛ می‌خوای بنویس، می‌خوای تو مغزت نگه دار؛ هر قدمی‌الان برداری، به‌زودی سرنوشت تو میشه؛ بعداً گردن خدا نندازی!
نگین
گفته بودم که بیایی غم دل با تو بگویم / چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
mahsa
مثل اینکه زندگی همینطوره؛ اگر بشینی و نگاه کنی که چی از دست دادی، باید تا آخر عمرت همین کار رو بکنی! باید فکرمو عوض کنم؛ باید از نعمت‌هایی که دارم لذت ببرم؛ نه برای چیزهایی که دیگه نمی‌تونم برشون گردونم خودمو عذاب بدم.
mahsa
ولی یک چیزی رو باید بهت بگم؛ می‌خوای بنویس، می‌خوای تو مغزت نگه دار؛ هر قدمی‌الان برداری، به‌زودی سرنوشت تو میشه؛
mahsa

حجم

۲۲۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۹۴ صفحه

حجم

۲۲۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۹۴ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان