کتاب باغ های امید
معرفی کتاب باغ های امید
کتاب باغهای امید اثر غلامرضا امامی مجموعهای شامل دلنوشتهها و نقاشیهای بچههای غزه است. بیشتر این نوشتهها از دو کتابخانه دفتر بینالمللی کتاب برای نسل نوجوان، شعبه فلسطین در بیتحانون و رفح به دست آمده است.
خلاصه کتاب باغهای امید
ما در این اثر با نوشتههایی از زبان کودکان غزه مواجه هستیم که در عین دردآور بودن از آرزوها و امیدهایی برای آینده سخن میگویند و سرشار از صداقت هستند.
در سرآغاز کتاب باغهای امید آمده است: هنگامی که صدای انفجارهای پیاپی گوشها را کر کرد و یأس و ترس جای شادی را گرفت، این کودکان قلم به دست گرفتند و با انگشتهای کوچکشان نوشتند...از آرزوها و رؤیاهایشان! با قلمموی خود نقاشی کردند و هر کدام باغی از امید را به تصویر درآوردند. از میان انبوه داستانها و تصویرهایی که به دستمان رسید باغهای امید رویید که به شما تقدیم میکنیم.
«رویایی زیبا»، «گفتو گو در سردخانه»، «آیا زندگی شاد حق من نیست؟»، «نمایشگاه خواهرکوچولوی من»،«من کیستم؟»، «آرزوی بچههای غزه» بخشی از داستان و شعرهای منتشر شده کتاب باغهای امید است.
خواندن کتاب باغهای امید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب باغهای امید برای کودکان گروه سنی«ج» مناسب است.
جملاتی از کتاب باغهای امید
خواهـر کوچولـوی مـن، دالیـا، دختـر لجبـاز، مهربـان و شـیرینی اسـت. خیرهسر اسـت، اما مدرسه و کتابها و وسـایلش را دوسـت دارد. درسـت برخلاف کودکیهای من. شـعر میگوید و نقاشـی میکند. مـاه، خورشـید، درخـت و بچههایی را نقاشـی میکند که توپبـازی میکنند و یا در دریا شـنا میکنند. دالیـا تـا حـالا دریـا را ندیـده اسـت، ولـی دریـا را نقاشـی میکنـد. بیشتر وقتهـا بـا کاغذهایی که کلمـات درهـم، خطهـا و شـکلهای کـج و کولـهای روی آ نها کشـیده اسـت پیشـم میآیـد و من هم مجبـورم مهربـان باشـم و بگویم: «نقاشـیهایت عالیـه! عالیه! ادامـه بده!» چند روز پیش باتکه کاغذی که گلی روی آن نقاشی شده بود، پیش من آمد. گلش سـه گلبرگ داشت که روی هر کدام از آنها یک پرچم فسطین بود. همهی گلها را رنگ کرده بود. دالیـا گفـت: «ایـن نقاشـی را بـرای بچههای غزه کشیدهام. باز هم برایشان نقاشی میکشم و در اتاقم یک نمایشگاه برپا میکنم.» تشویقش کردم و به او قول دادم که اولین بازدیدکننده نمایشگاهش باشم. دالیا گفت که اسم نمایشگاهش را میگذارد «تقدیم به دوستانم، بچههای عزیزِ غزه.» او قصـد دارد تصویر بچهها، گلها، ماه و ستارهها و دریای کوچکی نقاشی کند، دریایی با آبهای قرمزِ قرمزِ قرمز. امروز سراغ نمایشگاهش را گرفتم و او در جواب برای من شعری تازه خواند:
بچههای غزّه:
به خورشید کمی شیر بدهید
دریا زیاد دور نیست
ای بچهها!
نرگسهای صبحگاهی هم همینطور!
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۶ صفحه