کتاب افکار تیره

افکار تیره نام عنوان کتابی نوشته‌ی پرویز مسجدی است. این کتاب را نشر خاموش منتشر کرده است.

درباره‌ی کتاب افکار تیره

افکار تیره نامی با مسما برای این کتاب است. در آغاز کتاب، مرد جوانی از فضای خانواده‌اش می‌گوید. خانواده‌ای که بعد از شکست پدرشان در تجارت به آبادان مهاجرت کرده‌اند و حالا هر کدام به نوعی در چنگ افکار تیره فرو رفته‌اند. مادری که مدام با خودش حرف می‌زند و خوب و بد روزگار گذشته‌اش را مرور می‌کند. برادری که تا حرف ازدواج به میان می‌آید آه می‌کشد و خود شخصیت اصلی که گویی بیش از همه درگیر افسردگی است و هر لحظه و هرجا باید با خودش بجنگد تا خیالات تیره را از سرش بیرون کند. کم‌کم و با دیدن دختری یهودی به نام ژانت، افکار تیره هرچند برای مدتی کوتاه کنار می‌روند و رنگ آسایش و سرخوشی هم در زندگی او دیده می‌شود...

کتاب افکار تیره را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

افکار تیره برای علاقه‌مندان به خواندن داستان‌های ایرانی خواندنی و دلچسب است.

درباره‌ی پرویز مسجدی

پرویز مسجدی در سال  ۱۳۱۷ در تهران متولد شد. در سال  ۱۳۲۹ همراه خانواده‌اش به آبادان کوچ کرد و فعالیت ادبی‌اش را در سال ۱۳۴۵  با چاپ اولین داستان کوتاه به نام «خیابان فرعی» در جُنگ ادبیات جنوب آغاز کرد. از آن زمان تا کنون او کتاب‌ها و آثار بسیاری نوشته است که توسط ناشران مختلف مانند نشر خاموش، امیرکبیر و نشر من چاپ شده‌اند. حسن میرعابدینی رمان جزیره پرویز مسجدی را در کتاب «صد سال داستان‌نویسی» از جمله آثار مطرح در سال‌های ابتدای انقلاب پنجاه‌ و هفت دانسته است.

جملاتی از کتاب افکار تیره

از آن پس بیشتر همدیگر را می‌بینیم. من کتاب مسأله‌های شطرنج را به او می‌دهم و او می‌پرسد می‌خواهم کتاب عهدجدید را برایم بیاورد؟ از کتاب‌های پرتی که به یکدیگر پیشنهاد می‌کنیم، معلوم می‌شود، چقدر از دیدنِ هم آشفته‌ایم. کتاب عهدجدید را می‌آورد. من از خواندن این جملهٔ کتاب «زیر درختان سیب، تو را برانگیختم.» مدهوش می‌شوم...

قدری جلوی بساط ایستاد. بعد رفت. گویی در یک‌لحظهٔ بحرانی و گیج از خلجان‌های روحی، و شاید برای فرار از خفقان و فشاری که او را آزار می‌داد، تصمیم گرفته بود بیاید سراغ من. فقط جلوی دکان که رسیده بود، متوجه این نکتهٔ غم‌انگیز شده بود که نمی‌تواند با من حرف بزند. بدون کلامی رفته بود. از آن‌پس بود که شاگرد ارشد مغازه، شروع کرد با طعنه با من حرف‌زدن. گاهی هم حرف یهودی‌ها را پیش می‌کشید...