با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

کتاب وقتی سایهها جان میگیرند
۴٫۵
(۲)
خواندن نظراتمعرفی کتاب وقتی سایهها جان میگیرند
«وقتی سایهها جان میگیرند» خاطرات خودنوشت طیب بقایی مقدم از جبهههای جنگ با بازنویسی محبوبه سادات رضوینیا است.
«نوروز ۱۳۶۰ بود. سنگرها همه حال و هوای سال جدید را داشتند. بچهها به سلیقهٔ خود هفتسینشان را تمیز و مرتب چیده بودند. آینه، قرآن، سبزه، سیب، ساعت، سیر، سرنیزه، سیخک میدان مین، سوزن، شکلات، شیرینی، میوه، آجیل و دستهای از گلهای زیبای وحشی، چیزهایی بود که توانسته بودیم جمعآوری کنیم و با آن میان سنگرمان را زینت بدهیم. حال و هوای جنگ حتی گوشه و کنار سفرهٔ هفتسین عید را هم اشغال کرده بود. افسران همگی در سنگر فرمانده گردان جمع شده بودند. ساکت بودیم و در انتظار شنیدن اعلام ساعت تحویل از رادیو دل توی دلمان نبود. نمیدانم اما شاید هر کدام به این موضوع فکر میکردیم که اگر جنگ نبود، اگر صدام به کشورمان حمله نکرده بود ما حالا باید در کنار جمع خانواده و در چهاردیواری خانههایمان به سر میبردیم. صدای توپ که از رادیو آمد و سال جدید تحویل شد، سرگرد عظیمی، فرماندهمان، شروع به خواندن دعای حلول سال کرد: «یا مقلب القلوب و الابصار... یا مدبر اللیل و النهار... یا محوال الحول و الاحوال... حول حالنا الی احسن الحال...»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه