کتاب مرد زنجبیلی
معرفی کتاب مرد زنجبیلی
روزی روزگاری، در یک خانهی قدیمی و کوچک، پیرزنی دوستداشتنی به همراه پیرمرد مهربانی زندگی میکردند. آنها پسر و دختری نداشتند.
روزی پیرزن دوستداشتنی به پیرمرد گفت: میخوام با نون زنجبیلی یه پسرکوچولو درست کنم. به جای چشماش دو تا کشمش تپل میزارم. دماغ و دهنش روهم از تیکههای پوست لیمو میسازم. یه کت شکری هم براش درست میکنم. پیرزن نان زنجبیلی را آماده کرد و وقتی آن را از فر درمیآورد صدای ظریفی را شنید که میگوید: بزارین بیام بیرون! منو بیارین بیرون!
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریدهای برای کتاب ثبت نشده است
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۴ صفحه
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۴ صفحه
قیمت:
۳,۰۰۰
تومان