کتاب پسر فوق العاده

کتاب الکترونیکی «پسر فوق‌العاده» نوشتهٔ «فریدا مک‌فادن» و با ترجمهٔ «امید مکاری» توسط نشر لی‌لا منتشر شده است. این اثر در دستهٔ رمان‌های معمایی و روان‌شناختی قرار می‌گیرد و داستانی خانوادگی را با لایه‌هایی از تعلیق و رازآلودگی روایت می‌کند. محوریت داستان حول خانواده‌ای می‌چرخد که روابط میان اعضا، به‌ویژه مادر و پسر، در بستر اتفاقاتی غیرمنتظره و رازآلود به چالش کشیده می‌شود. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب پسر فوق العاده

«پسر فوق‌العاده» اثری داستانی و معمایی است که با روایتی چندصدایی، زندگی خانواده‌ای را به تصویر می‌کشد که در ظاهر عادی و آرام به نظر می‌رسد اما به‌تدریج لایه‌های پنهان و تاریک آن آشکار می‌شود. داستان در قالب رمان و با تمرکز بر شخصیت‌های مختلف، به‌ویژه مادر خانواده «اریکا کاس» و پسرش «لیام»، پیش می‌رود. روایت کتاب با مصاحبه‌های پلیسی و خاطرات گذشته درهم‌تنیده شده و فضایی پررمزوراز و تعلیق‌آمیز ایجاد می‌کند. «فریدا مک‌فادن» در این اثر، با استفاده از زاویه‌دیدهای متفاوت، مخاطب را به دل دغدغه‌های والدین، رقابت‌های خواهر و برادر، و رازهای سر به مهر نوجوانی می‌برد. ساختار کتاب به گونه‌ای است که هر فصل از نگاه یکی از شخصیت‌ها روایت می‌شود و همین باعث می‌شود خواننده به‌تدریج با ابعاد مختلف شخصیت‌ها و گذشتهٔ آن‌ها آشنا شود. این رمان با ترکیب عناصر روان‌شناختی و معمایی، تصویری از خانواده‌ای به ظاهر بی‌نقص اما درگیر با گذشته‌ای مبهم و روابطی پیچیده ارائه می‌دهد.

خلاصه داستان پسر فوق العاده

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «پسر فوق‌العاده» با مصاحبه‌ای پلیسی آغاز می‌شود که از همان ابتدا فضای معمایی و پرتنشی را رقم می‌زند. محوریت روایت با «اریکا کاس»، مادری که درگیر دغدغه‌های روزمره و روابط پیچیده با فرزندانش است، پیش می‌رود. او دو فرزند دارد: «هانا» و «لیام». هانا دختری نوجوان و سرکش است و لیام پسری باهوش، محبوب و به ظاهر بی‌نقص که توجه ویژهٔ مادر را به خود جلب کرده است. اما به‌تدریج مشخص می‌شود که لیام گذشته‌ای مبهم و رفتارهایی غیرعادی دارد؛ از جمله اخراج شدنش از مهدکودک به دلیل حادثه‌ای عجیب و نگران‌کننده. روایت با بازگشت به گذشته و خاطرات شخصیت‌ها، به‌ویژه اریکا، لایه‌های پنهان خانواده را آشکار می‌کند. در کنار این‌ها، شخصیت «اولیویا» نیز وارد داستان می‌شود؛ دختری که به لیام علاقه‌مند است و از زاویهٔ دید او نیز بخش‌هایی از روایت شکل می‌گیرد. داستان با نمایش روابط خانوادگی، رقابت‌های خواهر و برادر، و دغدغه‌های والدین دربارهٔ آیندهٔ فرزندانشان، به‌تدریج به سمت افشای رازهایی پیش می‌رود که زندگی همهٔ اعضای خانواده را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. فضای داستان پر از تعلیق، سوءظن و تردید است و خواننده را تا انتها درگیر می‌کند، بی‌آنکه به‌طور کامل پایان ماجرا را لو بدهد.

چرا باید کتاب پسر فوق العاده را بخوانیم؟

این کتاب با روایت چندلایه و شخصیت‌پردازی دقیق، تصویری از خانواده‌ای به ظاهر معمولی اما درگیر با رازها و تنش‌های پنهان ارائه می‌دهد. «پسر فوق‌العاده» با ترکیب عناصر معمایی و روان‌شناختی، خواننده را به دل دغدغه‌های والدین، رقابت‌های خواهر و برادر و چالش‌های نوجوانی می‌برد. روایت داستان از زاویه‌دیدهای مختلف، امکان همذات‌پنداری با شخصیت‌ها را فراهم می‌کند و به‌تدریج ابعاد پنهان هر یک را آشکار می‌سازد. این رمان برای کسانی که به داستان‌های پرتعلیق و شخصیت‌محور علاقه دارند، تجربه‌ای متفاوت و پرکشش خواهد بود.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ این کتاب به علاقه‌مندان رمان‌های معمایی، روان‌شناختی و داستان‌های خانوادگی پیشنهاد می‌شود. کسانی که به دنبال کشف لایه‌های پنهان روابط انسانی، رازهای خانوادگی و روایت‌هایی با چند زاویه‌دید هستند، از خواندن این اثر لذت خواهند برد. همچنین برای مخاطبانی که به داستان‌هایی دربارهٔ چالش‌های والدین و نوجوانان علاقه دارند، این کتاب انتخاب مناسبی است.

بخشی از کتاب پسر فوق العاده

«والدین حق ندارند فرزند موردعلاقه داشته باشند. از اکثر مادرها که بپرسید، چیزی شبیه به این می‌گویند که «سامی واقعاً باهوشه ولی نیکول خیلی مهربونه.» آن‌ها حاضر نیستند یکی را انتخاب کنند؛ و بعضی از آن‌ها واقعاً راست می‌گویند. بعضی از مادرها واقعاً هر دو بچه‌شان را به یک اندازه دوست دارند. بقیه، مثل من، دروغ می‌گویند. وقتی دختر چهارده‌ساله‌ام، هانا با پاهای برهنه و شلوارک قدیمی ورزشی‌اش وارد آشپزخانه می‌شود به او «صبح‌به‌خیر» می‌گویم. موهای قهوه‌ای مایل به قرمزش اطراف صورتش ریخته است؛ مثلاً قرار است برای مدرسه آماده باشد ولی به‌طور قطع این‌طور نیست. او همیشه تا آخرین لحظه‌ی ممکن برای آماده شدن منتظر می‌ماند. دوست دارد که من استرس این را بکشم که آیا به اتوبوس مدرسه خواهد رسید یا نه؛ اما از تجربه یاد گرفته‌ام که غر زدن به او هیچ کمکی نمی‌کند. در واقع، فقط به نظر می‌رسد که او را کُندتر می‌کند - بنابراین به تخم‌مرغ‌هایی که دارم در ماهیتابه سرخ می‌کنم، برمی‌گردم.»