
کتاب ق مثل قصه
معرفی کتاب ق مثل قصه
کتاب الکترونیکی «ق مثل قصه» نوشتهٔ محمدرسول دهقانی و امیرمحمد امامینژاد اثری در حوزهٔ داستانهای کوتاه برای کودکان و نوجوانان است که نشر فروغ سیمرغ آن را منتشر کرده است. این کتاب مجموعهای از قصههای آموزنده با محوریت حیوانات است که هرکدام با زبانی ساده و روایتهایی جذاب، مفاهیم اخلاقی و مهارتهای زندگی را به مخاطبان جوان خود منتقل میکند. نویسندگان تلاش کردهاند تا با بهرهگیری از دنیای حیوانات، پیامهایی دربارهٔ دوستی، نظم، مسئولیتپذیری، عزت نفس و اهمیت خانواده را در قالب داستانهایی کوتاه و قابل لمس ارائه دهند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ق مثل قصه
«ق مثل قصه» اثری داستانی در قالب مجموعهای از داستانهای کوتاه است که برای گروه سنی کودک و نوجوان نوشته شده است. این کتاب با محوریت حیوانات مختلف، هر داستان را به یک موضوع اخلاقی یا تربیتی اختصاص داده و از طریق ماجراهای شخصیتهای حیوانی، مفاهیم مهمی مانند دوستی، برنامهریزی، مسئولیتپذیری، قدرشناسی، عزت نفس و همکاری را به تصویر کشیده است. ساختار کتاب به گونهای است که هر داستان مستقل بوده و شخصیتها و موقعیتهای متفاوتی را روایت میکند. نویسندگان با انتخاب حیوانات بهعنوان شخصیتهای اصلی، فضایی فانتزی و در عین حال آموزنده خلق کردهاند که هم سرگرمکننده است و هم به رشد فکری و اخلاقی مخاطب کمک میکند. «ق مثل قصه» با نگاهی به روانشناسی رشد و تربیت، تلاش دارد تا علاوهبر سرگرمی، زمینهای برای گفتوگو و تفکر دربارهٔ مسائل مهم زندگی فراهم کند.
خلاصه داستان ق مثل قصه
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در «ق مثل قصه»، هر داستان با یک موقعیت ساده و ملموس آغاز میشود و به تدریج مخاطب را با چالشهای اخلاقی و اجتماعی روبهرو میکند. برای نمونه، داستان زبل و زیرک، دو سنجاب دوستداشتنی، به موضوع نظم و برنامهریزی میپردازد؛ زبل با وجود تلاش زیاد در درس خواندن، موفقیت چندانی کسب نمیکند تا اینکه با راهنمایی زیرک درمییابد که بینظمی و نداشتن برنامه، مانع پیشرفت اوست. در داستان دیگری، زبل با دوستان جدیدی آشنا میشود که رفتار مناسبی ندارند و این دوستی باعث افت تحصیلی و تغییر رفتار او میشود؛ اما با کمک زیرک، اهمیت انتخاب دوست خوب و تأثیر آن بر زندگی را درمییابد. قصهٔ پرطلا و جیپی، عقاب و خرس جوان، به موضوع عزت نفس، تغییر رفتار و جبران اشتباهات میپردازد. پرطلا که مدتی به حیوانات جنگل زور میگفت، پس از روبهرو شدن با پیامدهای رفتارش و کمک دوستانش، تصمیم به تغییر میگیرد و سعی میکند اشتباهاتش را جبران کند. داستانهای دیگری نیز به موضوعاتی مانند قدرشناسی، مسئولیتپذیری، همکاری گروهی، مدیریت زمان و اهمیت خانواده میپردازند. هر قصه با یک پیام اخلاقی یا مهارت زندگی به پایان میرسد و مخاطب را به تفکر دربارهٔ رفتارها و انتخابهایش دعوت میکند.
چرا باید کتاب ق مثل قصه را بخوانیم؟
این کتاب با روایت داستانهایی کوتاه و آموزنده، مفاهیم اخلاقی و مهارتهای زندگی را بهگونهای ملموس و قابل درک برای کودکان و نوجوانان مطرح میکند. هر داستان با شخصیتهایی از دنیای حیوانات، موقعیتهایی را به تصویر میکشد که مخاطب بهراحتی میتواند با آنها همذاتپنداری کند. «ق مثل قصه» نهتنها سرگرمکننده است، بلکه فرصتی برای یادگیری غیرمستقیم ارزشهایی مانند دوستی، نظم، مسئولیتپذیری و عزت نفس فراهم میآورد. این کتاب میتواند بهعنوان ابزاری برای گفتوگو میان والدین و فرزندان یا معلمان و دانشآموزان دربارهٔ مسائل مهم زندگی مورد استفاده قرار گیرد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای کودکان و نوجوانانی که به داستانهای کوتاه علاقه دارند و والدینی که به دنبال تقویت مهارتهای زندگی و ارزشهای اخلاقی در فرزندان خود هستند، مناسب است. همچنین مربیان و معلمان میتوانند از این اثر برای آموزش غیرمستقیم مفاهیم تربیتی و اخلاقی بهره ببرند.
بخشی از کتاب ق مثل قصه
«روزی بود و روزگاری دو سنجاب به نامهای زبل و زیرک با هم دوست و در یک درخت بزرگ و چند طبقه همسایه بودند. خانهٔ خانوادهٔ زبل در طبقهٔ اول این درخت بود و خانوادهٔ زیرک هم در طبقهٔ دوم این درخت زندگی میکردند. چند روزی بود که مادر و پدر این دو دوست به سفر رفته بودند. زبل بیشتر وقتش را به بازی و تماشای تلویزیون میگذراند و کمتر به درس و مشقش میرسید؛ اما زیرک، در طول روز به خیلی از امورش میپرداخت، از جمله مطالعه کردن و ورزش کردن و... برایش جالب بود که از زبل بپرسد چرا اینقدر درس میخوانی؟ وقتی که این سؤال را از او پرسید، زبل در حالی که بغضی در گلویش داشت، اینگونه پاسخ داد: نمیدونم چرا هرچی که درس میخونم نمرههام از تو بیشتر نمیشه ولی تو نسبت به من کمتر درس میخونی و همیشه شاگرد اول کلاس هستی. حالا هم من باید برای رسیدن به درجهٔ هوشت کل روز را بشینم و درس بخونم که شاید موقعی من شاگرد اول کلاس بشم. زیرک سری تکان داد و به شانهٔ زبل زد و گفت: نه اینجوری هم نیست که هوش من از تو بیشتر باشه. حالا اگه از فردا نمرههات از من بیشتر بشه، چی کارهایی رو انجام میدی؟ زبل در حالی که آرام گرفته بود گفت: خب معلومه که ورزش میکنم...»
حجم
۴۴۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۶ صفحه
حجم
۴۴۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۶ صفحه