
کتاب آن دوازده روز
معرفی کتاب آن دوازده روز
کتاب الکترونیکی «آن دوازده روز» نوشتهٔ سیده فاطمه یوسفی و با بازنویسی مریم سادات ذکریایی، توسط نشر حامیان منتشر شده است. این اثر داستانی در ۷۸ صفحه، با ویراستاری زهرا (غزاله) داودیفر، به روایت روزهای پرالتهاب و سرنوشتساز خانوادهای ایرانی در جریان جنگ دوازدهروزه ایران و اسرائیل میپردازد. محوریت داستان بر تجربههای کودکانه و نگاه معصومانهٔ شخصیت اصلی، مهدیار، استوار است و فضای خانوادگی و اجتماعی را در بستر یک بحران ملی به تصویر میکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آن دوازده روز
«آن دوازده روز» اثری داستانی است که با محوریت خانواده و کودک، وقایع جنگ دوازدهروزه میان ایران و اسرائیل را از زاویهای انسانی و خانوادگی روایت میکند. سیده فاطمه یوسفی، نویسندهٔ کتاب، با همراهی بازنویسی مریم سادات ذکریایی، داستان را در بستری معاصر و ملموس برای مخاطب ایرانی قرار داده است. روایت کتاب از دل یک خانواده آغاز میشود و با تمرکز بر احساسات، نگرانیها و امیدهای اعضای آن، بهویژه کودکان، پیش میرود. قالب داستانی کتاب، با بهرهگیری از دیالوگهای صمیمی و توصیفهای جزئی، فضای خانه، روابط خانوادگی و تأثیرات جنگ بر زندگی روزمره را به تصویر میکشد. ساختار کتاب به گونهای است که همزمان با پیشبرد داستان، لایههایی از دغدغههای اجتماعی، دینی و ملی را نیز بازتاب میدهد. «آن دوازده روز» در قالب یک داستان کوتاه و جمعوجور، تلاش کرده است تا تجربهٔ زیستهٔ خانوادهای ایرانی را در مواجهه با بحران و فقدان، بهگونهای ملموس و قابلدرک برای مخاطب بازگو کند.
خلاصه داستان آن دوازده روز
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «آن دوازده روز» با بیدارشدن مهدیار، کودک پنجسالهٔ خانواده، در خانهٔ مادربزرگ آغاز میشود. او در حالی که با خرسیِ عروسکیاش گفتوگو میکند، متوجه فضای سنگین و غمگین خانه میشود. صدای گریه و نگرانی بزرگترها، خبر از حادثهای میدهد که هنوز برای مهدیار روشن نیست. خانوادهٔ او، بهدلیل حملات هوایی و شرایط بحرانی، از تهران به شمال کشور پناه آوردهاند. در این میان، مهدیار با دنیای کودکانهاش تلاش میکند معنای اتفاقات پیرامونش را بفهمد؛ از بازی با جوجهها و پختن نان با خاله نرگس تا دلتنگی برای پدر و مادرش که خبری از آنها نیست. در خلال روایت، فضای خانه و روابط اعضای خانواده با جزئیات توصیف میشود. بزرگترها درگیر نگرانی و بیخبری از عزیزانشان هستند و کودکان، هرکدام به شیوهٔ خود با اضطراب و دلتنگی دستوپنجه نرم میکنند. داستان با رفتوآمد میان خانهٔ مادربزرگ و صحنههای آواربرداری در تهران، دو فضای متفاوت را به تصویر میکشد: یکی سرشار از امید و انتظار، دیگری آمیخته با ترس و اندوه. مهدیار، در میان این بحران، با رؤیاها و خوابهایش، غم فقدان را تجربه میکند و در نهایت، با واقعیت تلخ از دستدادن پدر و مادرش روبهرو میشود. کتاب، بدون افشای کامل پایان، بر تأثیر جنگ بر زندگی کودکان و خانوادهها تمرکز دارد و تصویری از مقاومت، امید و سوگواری را ارائه میدهد.
چرا باید کتاب آن دوازده روز را بخوانیم؟
این کتاب با روایت داستانی از دل یک خانواده، تجربهٔ جنگ و بحران را از زاویهای انسانی و کودکانه به تصویر کشیده است. «آن دوازده روز» با تمرکز بر احساسات و واکنشهای اعضای خانواده، بهویژه کودکان، نشان میدهد که چگونه وقایع بزرگ و تلخ اجتماعی میتوانند زندگی روزمره و روابط خانوادگی را دگرگون کنند. اثر، با پرداختن به موضوعاتی چون دلتنگی، امید، سوگواری و مقاومت، فرصتی برای همدلی با قربانیان جنگ و درک عمیقتر از پیامدهای آن فراهم میکند. همچنین، روایت داستان از زبان کودک، به مخاطب امکان میدهد تا با نگاهی تازه و بیواسطه، تأثیرات جنگ را لمس کند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای اجتماعی و خانوادگی، کسانی که دغدغهٔ مسائل جنگ، بحران و تأثیر آن بر کودکان را دارند، و همچنین نوجوانان و بزرگسالانی که به روایتهای معاصر و ملموس از زندگی ایرانی علاقهمندند، مناسب است. «آن دوازده روز» میتواند برای والدین، مربیان و فعالان حوزهٔ کودک و خانواده نیز مفید باشد.
بخشی از کتاب آن دوازده روز
«مهدیار با صدای همهمه از خواب بیدار شد. در نور کم اتاق مامان نسرین، دور و بر خود را نگاه کرد. اتاق کمنور، در بسته. ترسناک به نظر میرسید. خرس کوچولو را که کنارش روی تخت خوابیده بود، برداشت و محکم بغل کرد. در گوش خرسی گفت: تو هم ترسیدی؟ و صدای خرسی را شنید که گفت: آره. - نترس من کنارتم الان اگه مامان نسرین بود، میگفت؛ اگه ترست از تاریکیه، سوره فلق رو بخون. خرسی گفت: تو سوره فلق رو بلدی؟ - آره. مامان نسرین یادم داده. - خب برا منم بخون تا دیگه نترسیم. مهدیار صداش را صاف کرد و با لحن عربی شروع کرد: - بسمالله الرحمن الرحیم. قل اعوذ برب الفلق. من شر ما خلق. و من شر... ناگهان صدای گریه و شیون مامان جون فخری را شنید.»
حجم
۳۵۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۷۹ صفحه
حجم
۳۵۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۷۹ صفحه