کتاب چین چیلا و دوستان

کتاب چین چیلا و دوستان نوشته اعظم نصیری‌ پور با تصویرگری زینت زمانی توسط نشر روژا منتشر شده است. این کتاب، داستانی کودکانه است که با زبانی ساده و تصاویری رنگی، به موضوعاتی چون اعتیاد، مراقبت از سلامت شخصی و مهارت نه‌گفتن می‌پردازد. ویراستاری این اثر را مریم نصیری‌ پور بر عهده داشته است. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب چین چیلا و دوستان

کتاب چین چیلا و دوستان نوشته‌ی اعظم نصیری پور، اثری داستانی برای کودکان و نوجوانان است که با محوریت شخصیت‌های حیوانی، به موضوعات مهمی چون خطرات مواد اعتیادآور، تأثیر دوستی‌های نادرست و اهمیت مراقبت از سلامت شخصی می‌پردازد. این کتاب در قالب داستانی کوتاه و مصور روایت می‌شود و با بهره‌گیری از عناصر فانتزی و شخصیت‌های دوست‌داشتنی، تلاش کرده است پیام‌های آموزشی را به‌گونه‌ای ملموس و قابل‌درک برای مخاطبان کم‌سن‌وسال منتقل کند. 

ساختار کتاب حاضر به‌صورت روایی و خطی است و اتفاقات داستان به‌تدریج پیش می‌رود تا در نهایت به نتیجه‌گیری اخلاقی برسد. اعظم نصیری پور با انتخاب حیوانات به‌عنوان شخصیت‌های اصلی، فضایی امن و جذاب برای بیان مسائل جدی فراهم آورده است. این کتاب نه‌تنها به موضوع اعتیاد و مواد توهم‌زا می‌پردازد، بلکه مهارت‌های اجتماعی مانند جرئت‌مندی و قدرت نه‌گفتن را نیز آموزش می‌دهد. در پایان کتاب، بخشی برای تمرین نقش‌آفرینی و گفت‌وگو درباره‌ی مهارت نه‌گفتن با بزرگ‌ترها در نظر گرفته شده است که به تقویت یادگیری عملی کمک می‌کند.

خلاصه کتاب چین چیلا و دوستان

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! 

داستان چین چیلا و دوستان با معرفی چین چیلا، خرگوشی کوچک و کنجکاو، آغاز می‌شود که همراه خانواده‌اش در کنار چشمه‌ای زندگی می‌کند. او پس از گرفتن اجازه از مادرش، برای اولین‌بار با دوستانش بدون حضور والدین به چمنزار می‌رود. گروه دوستان، روزی شاد و پر از بازی را تجربه می‌کنند تا اینکه با وسوسه‌ی راسوی دم‌دراز و سنجابک، جلبک بنفش را امتحان می‌کنند؛ ماده‌ای که باعث تغییر رفتار و توهم در آن‌ها می‌شود. پس از مصرف جلبک، بچه‌ها دچار سردرگمی، ترس و رفتارهای عجیب می‌شوند و در نهایت بی‌حال و ترسیده در چمنزار باقی می‌مانند. 

والدین نگران به جست‌وجوی فرزندان خود می‌پردازند و آن‌ها را در وضعیت نامناسبی پیدا می‌کنند. پس از انتقال به بیمارستان و معاینه توسط دکتر بزی، بچه‌ها متوجه می‌شوند که حتی یک‌بار امتحان‌کردن مواد اعتیادآور می‌تواند آسیب‌زا باشد. در بازگشت به خانه، با حیواناتی مواجه می‌شوند که به‌دلیل انتخاب‌های اشتباه، زندگی‌شان را از دست داده‌اند. در پایان، چین چیلا تجربه‌ی خود را در دفتر خاطراتش ثبت می‌کند و به اهمیت جرئت‌مندی و نه‌گفتن پی می‌برد.

چرا باید کتاب چین چیلا و دوستان را بخوانیم؟

این کتاب با روایت داستانی ساده و ملموس، به موضوعات مهمی چون خطرات مواد اعتیادآور و اهمیت انتخاب دوستان خوب می‌پردازد. کتاب چین چیلا و دوستان با استفاده از شخصیت‌های حیوانی و موقعیت‌های روزمره، به کودکان و نوجوانان کمک می‌کند تا مهارت نه‌گفتن و جرئت‌مندی را تمرین کنند؛ همچنین بخش پایانی کتاب با ارائه‌ی تمرین‌های نقش‌آفرینی، امکان یادگیری عملی این مهارت‌ها را فراهم می‌کند. مطالعه‌ی این اثر می‌تواند به افزایش آگاهی درباره‌ی آسیب‌های اجتماعی و تقویت اعتمادبه‌نفس در تصمیم‌گیری‌های فردی کمک کند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای کودکان و نوجوانان ۸ سال به بالا که نیازمند آموزش مهارت‌های اجتماعی، جرئت‌مندی و آشنایی با خطرات مواد اعتیادآور هستند، مناسب است؛ همچنین والدین و مربیانی که به‌دنبال منابعی برای گفت‌وگو درباره‌ی سلامت شخصی و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی با فرزندان خود هستند، می‌توانند از این کتاب بهره ببرند.

بخشی از کتاب چین چیلا و دوستان

«چین چیلا نتوانست حرفی بزند و قبول کرد. همان موقع راسوی دم دراز بچه‌ها را صدا زد و گفت: بچه‌ها بچه‌ها! جلبک بنفش پیدا کردم بیاید از کنار رودخانه بچینیم و بخوریم. چین چیلا گفت: نه جلبک بنفش سمی هست. سنجابک گفت: جلبک‌ها تازه و خوشرنگ هستند و جلبکی چید و دردهانش گذاشت. همه بچه‌ها به دنبال او جلبکی چیدند و دو لپی خوردند راسوی دم دراز به چین چیلا جلبکی تعارف کرد، چین چیلا گفت: نه من نمی خورم، اینها عادت آوره. راسوی دم دراز گفت: با یک بار جلبک بنفش خوردن هیچ اتفاقی نمی‌افته، چین چیلا می‌دانست با خوردن جلبک بنفش خیالاتی می‌شوند، اما می‌ترسید دوستی‌اش با بچه‌ها تمام شود. سکوت کرد. سنجابک هم جلبک می‌خورد و به چین چیلا اصرار می‌کرد امتحان کند. چین چیلا کنجکاو شد که ببیند جلبک بنفش چه مزه‌ای است. وسوسه شد و جلبک را گرفت و گاز زد. اولش همه از خوردن جلبک بنفش خوششان آمده بود بود و شروع کردند به بالا و پایین پریدن و غلت زدن توی سبزه‌ها، کمی بعد رفتارشون عجیب شد.»