دانلود و خرید کتاب راز شماره ۱۰ جواد یوسف زاده فنائی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب راز شماره ۱۰ اثر جواد یوسف زاده فنائی

کتاب راز شماره ۱۰

انتشارات:سنجاق
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب راز شماره ۱۰

کتاب راز شماره ۱۰ نوشتهٔ جواد یوسف زاده فنایی است. نشر سنجاق این رمان معاصر ایرانی را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب راز شماره ۱۰

کتاب راز شماره ۱۰ حاوی یک رمان معاصر و ایرانی است که یک طنز سیاسی را در بر گرفته است. این کتاب گذری بر مفاهیم فرهنگ سیاسی غربی و آنچه در تاریخ معاصر دنیا بر مردم گذشته، کرده است. این اثر مناسب برای تمام سنین از نوجوان تا بزرگسال است. جواد یوسف زاده فنایی این کتاب را در ده فصل نوشته است. داستان از جایی شروع می‌شود که راوی از وقتی می‌گوید که چشم به «او» می‌افتاد. در این مواقع، اولین چیزی که جلب توجه می‌کرد، دستان سیاه او بود. اگر فقط پوست دستش را می‌دیدید، مطمئن بودید با یک سیاه‌پوست طرف هستید، اما سیاهی دستانِ او به‌خاطر کندن پوست گردو، محصول باغ‌های یک منطقه بود. راوی می‌گوید یادش می‌آید در دوران دانشجویی کیسه‌کیسه پسته پوست می‌کرده تا کیلویی پنج تومان دستش را بگیرد. راوی کیست؟ او کیست؟ داستان چیست؟ این رمان را بخوانید تا بدانید.

نشر سنجاق زیرمجموعهٔ «طاقچه» برای ناشر- مؤلفان است. نشر سنجاق از صفر تا صد انتشار کتاب کنار مؤلفان و مترجمان است و آن‌ها را با ارائهٔ باکیفیت تمام خدمات لازم، پشتیبانی و همراهی می‌کند. این نشر سفارش انتشار کتاب و اثر در هر حوزه‌ای (داستان و رمان، کتاب‌های علمی، کتاب شعر، تبدیل پایان‌نامه به کتاب و…) را می‌پذیرد. کتاب‌ها با این انتشارات، منتشر می‌شوند، می‌توانند به‌دست میلیون‌ها مخاطب برسند و نویسنده می‌تواند با فروش کتابش درآمدی ماهانه کسب کند. این انتشارات برای افرادی است که می‌خواهند کتاب جدیدی منتشر کنند و برای افرادی است که پیش از این، کتابی منتشر کرده‌اند و اکنون می‌خواهند نسخهٔ الکترونیکی آن را منتشر کنند.

خواندن کتاب راز شماره ۱۰ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب راز شماره ۱۰

«آقای مدیر دوباره عصبانی شده بود.

- شما معلم‌ها ارزشیابی آخر سال دارید! ندارید؟ به اون‌هایی که همکاری نکردند، ارزشیابی‌شونُ پایین‌تر از همه میدم. به‌هیچ‌وجه هم کوتاه نمیام.

- هیچ راهی نداره جبران کنیم آقای مدیر؟

- چرا نداره! داره. آخر ساله و روز معلم نزدیکه، شیشلیک خونمون آمده پایین، می‌تونین جبران کنین. مخصوصاً شما آقای حمیدی! می‌دونی که ارزششو داره و من هم جدی هستم.

آقای مدیر راست می‌گفت، جدی بود، از همین الان بنده خدا به فکر برگزاری باشکوه روز معلم بود؛ آن هم به هر قیمتی! گفته بود می‌خوام سنگ تموم بگذارم. باید می‌فهمیدم از آقای حمیدی چه بهانه‌ای گیر آورده که این‌طور به او برگ زده، برای همین خودم را به او رساندم، در گوشش گفتم:

- حمیدی جان! چه کار کردی؟ چه دسته‌گلی به آب دادی؟

- رفیق، اعصابم خرابه، داغونم!

- مگه چی شده؟

- دیروز آمد سر کلاسم. دیدی که چطور میاد. یکهو در کلاسُ باز می‌کنه و میاد داخل. منم هل کردم. داشتم ریاضی درس می‌دادم. به‌جای کلمه ضلع بزرگ‌تر ضرب در ضلع کوچک‌تر زبونم نچرخید، گفتم: ای وری را ضربدر اون‌وری می‌کنیم...

- خب

- آقا نگذاشت حرفم تموم بشه، با صدای بلند در مقابل چشمان بچه‌ها خرابم کرد و گفت: این چه طرز درس‌دادنه، الکی نیست بچه‌ها چیزی یاد نمی‌گیرن...

کلی قلمبه سُلُمبه بارم کرد و رفت بیرون.

آقا من را جلوی بچه‌ها نابود کرد. دیگه نتونستم درس بدم. رفتم روی صندلی نشستم. آن‌قدر بد برخورد کرد که بچه‌ها دلشون برای من سوخت. آمدن دلجویی که تو بهترین معلم ما هستی.

داداش! به خدا! مادر و پدرا، پیام میدن که بچهٔ ما تا حالا این‌قدر درسُ دوست نداشته. حالا آقای مدیر با این سیاستی که داره، منُ تحت فشار می‌گذاره برای روز معلم شیشلیک بدم.

- همش تئاتره! یک‌وقت به حرف زورش تن ندی که پررو میشه و میاد سراغ من. منم که می‌دونی چقدر خسیسم.

- نه! مگه این‌قدر ساده‌ام، با یک ساندویچ سروتهشُ بهم میارم!»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۸۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۰۵ صفحه

حجم

۴۸۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۰۵ صفحه

قیمت:
۵۷,۵۰۰
تومان