کتاب تام ادیسون

کتاب الکترونیکی «تام ادیسون (مخترع نابغه)» نوشتهٔ «بانو سیوگاتریج» و با ترجمهٔ «اسفندیار شهمردیان» توسط نشر ویکتور هوگو منتشر شده است. این اثر به زندگی و سرگذشت «تامس آلوا ادیسون»، مخترع برجستهٔ آمریکایی، می‌پردازد و به‌ویژه برای نوجوانان و علاقه‌مندان به سرگذشت‌نامه‌ها و داستان‌های الهام‌بخش علمی نوشته شده است. کتاب با زبانی داستانی و روایت‌محور، فراز و نشیب‌های زندگی ادیسون را از کودکی تا نوجوانی دنبال می‌کند و تلاش دارد تصویری ملموس از شخصیت، خانواده و محیط اجتماعی او ارائه دهد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب تام ادیسون

این کتاب در قالب داستانی و با روایتی نزدیک به ادبیات نوجوانان، زندگی «تامس آلوا ادیسون» را از دوران کودکی تا نوجوانی دنبال می‌کند. «تام ادیسون (مخترع نابغه)» اثری است که با تمرکز بر جزئیات زندگی خانوادگی، محیط اجتماعی و تجربیات اولیهٔ ادیسون، تلاش دارد تصویری زنده و ملموس از رشد فکری و علمی او ارائه دهد. نویسنده، «بانو سیوگاتریج»، با بهره‌گیری از عناصر داستانی، وقایع مهم زندگی ادیسون را به‌گونه‌ای روایت کرده است که نوجوانان بتوانند با شخصیت اصلی همذات‌پنداری کنند و مسیر رشد و تلاش او را دنبال کنند. ساختار کتاب به‌صورت روایی و خطی است و هر فصل به یکی از مراحل مهم زندگی ادیسون می‌پردازد؛ از ماجراجویی‌های کودکانه و کنجکاوی‌های علمی تا چالش‌های خانوادگی و اجتماعی. این اثر در دستهٔ سرگذشت‌نامه‌های داستانی قرار می‌گیرد و برای مخاطبان نوجوان و جوان طراحی شده است تا علاوه‌بر آشنایی با زندگی یک مخترع بزرگ، با ارزش‌هایی چون پشتکار، کنجکاوی و خلاقیت نیز آشنا شوند.

خلاصه کتاب تام ادیسون

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان با کودکی «تامس آلوا ادیسون» در شهر میلان آغاز می‌شود؛ جایی که او با خانواده‌اش زندگی می‌کند و از همان ابتدا نشانه‌هایی از کنجکاوی و علاقه به آزمایش و تجربه در او دیده می‌شود. تام، پسری پرشور و جست‌وجوگر است که حتی در شش سالگی نقشه‌هایی برای آزمایش روی تخم‌های مرغ می‌کشد و با پرسش‌های بی‌پایانش اطرافیان را شگفت‌زده می‌کند. خانوادهٔ ادیسون، به‌ویژه مادرش، نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت او دارند و محیط خانه و شهر کوچک میلان، بستری برای رشد تخیل و علاقهٔ علمی تام فراهم می‌کند. با ورود راه‌آهن به شهر و تغییرات اقتصادی، خانوادهٔ ادیسون مجبور به مهاجرت به میشیگان می‌شوند. این جابه‌جایی، آغاز فصل تازه‌ای در زندگی تام است؛ او با محیط جدید، مدرسه و معلمی سخت‌گیر روبه‌رو می‌شود و باید با چالش‌های تازه‌ای دست‌وپنجه نرم کند. در این میان، علاقهٔ تام به آزمایش و یادگیری نه‌تنها کم نمی‌شود، بلکه با دسترسی به منابع جدید و تجربیات تازه، بیشتر هم می‌شود. روایت کتاب، بر لحظات مهمی چون نخستین تجربه‌های علمی، ماجراهای مدرسه، روابط خانوادگی و تلاش‌های تام برای فهمیدن دنیای پیرامونش تمرکز دارد. پایان داستان، بر شکل‌گیری شخصیت مستقل و خلاق تام تأکید دارد، بی‌آنکه به موفقیت‌های بزرگسالانهٔ او وارد شود.

چرا باید کتاب تام ادیسون را بخوانیم؟

این کتاب با روایت داستانی و جزئی‌نگر، زندگی یکی از مهم‌ترین مخترعان تاریخ را از زاویه‌ای انسانی و ملموس به تصویر می‌کشد. «تام ادیسون (مخترع نابغه)» نه‌تنها به دستاوردهای علمی ادیسون اشاره دارد، بلکه بر ویژگی‌هایی چون پشتکار، کنجکاوی و غلبه بر موانع تأکید می‌کند. خواندن این اثر فرصتی است برای آشنایی با فرازونشیب‌های زندگی یک نابغه و الهام‌گرفتن از تلاش‌های او در مسیر یادگیری و خلاقیت. همچنین، کتاب به نوجوانان نشان می‌دهد که مسیر موفقیت از دل تجربه، شکست و تلاش مداوم می‌گذرد و هر فردی می‌تواند با پیگیری علاقه‌هایش به دستاوردهای بزرگ برسد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای نوجوانان و جوانانی مناسب است که به سرگذشت‌نامه‌ها، داستان‌های علمی و روایت‌های الهام‌بخش علاقه دارند. همچنین برای والدین و مربیانی که به‌دنبال معرفی الگوهای موفقیت و پشتکار به فرزندان خود هستند، گزینهٔ مناسبی به‌شمار می‌آید. علاقه‌مندان به تاریخ علم و مخترعان نیز می‌توانند از مطالعهٔ این اثر بهره‌مند شوند.

بخشی از کتاب تام ادیسون

«در یکی از بلندی‌های اطراف بندر میلان، در ایالت «اوهایو» مشرف بر بندر و «رود هورون» خانهٔ آجری قرمز رنگی ساخته شده بود. بامداد یکی از روزهای آخر پاییز بود که پسر بچهٔ شش ساله‌ای به نام تامس آلوا ادیسون از در عقب خانه بیرون دوید و ناگاه صدای مادرش را شنید: «تام آن همه بیسکویت را کجا می‌بری؟ نمی‌دانم به سر آن تکه گوشت چه آمد. تام حالا کجا می‌روی؟» «مادر، نقشه‌ای کشیده‌ام و برای عملی کردن آن به نزد لانهٔ مرغ‌ها می‌روم.» سپس به سوی لانهٔ سفید مرغ‌ها که پشت خانه بود روان گشت. روی تپهٔ کوچکی که مشرف به «رود هورون» بود ایستاد. کنار رود جاده‌ای بود که قایق‌ها را با طناب از آن می‌کشیدند. تام وقتی به رود می‌نگریست خانه‌های کوچک «میلان» را هم که کنار رود بنا شده بود، می‌دید. تام ابروی راستش را کشید و موهای طلایی‌اش را از روی چشمانش کنار زد. ناآگاه نقشهٔ خود را به یاد آورد. بسته بیسکویت و تکه گوشتش را محکم‌تر گرفته به سوی مرغدانی دوید. درون این ساختمان کوچک چندان روشن نبود. مرغ‌ها و جوجه‌ها به سرعت از سر راه تام دور می‌شدند و به پاهایش برخورد می‌کردند. تام نخست نمی‌توانست آن‌ها را ببیند ولی کم‌کم چشمش به تاریکی عادت کرد. آشیانهٔ لولو را در گوشه‌ای دید. لولو غاز دست‌آموز تام بود. وقتی تام به آن سو رفت، لولو را در آشیانه‌اش خوابیده دید و گفت: «لولو، حالا دیگر باید از آنجا بلند شوی. پنج هفته تمام است که آنجا خوابیده‌ای ولی هنوز از جوجه‌هایت خبری نیست. از بس انتظار کشیدم خسته شدم. بسه بلند شو!»