کتاب نخل ها و موج ها اسماعیل بردال + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب نخل ها و موج ها

کتاب نخل ها و موج ها

انتشارات:انتشارات معین
دسته‌بندی:
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب نخل ها و موج ها

کتاب نخل ها و موج ها نوشتهٔ «اسماعیل بردال» را نشر معین منتشر کرده است. این اثر در قالب داستان بلند، زندگی و روابط چند نسل از خانواده‌ای جنوبی را در کنار بندر و دریا روایت می‌کند. فضای داستان با جزئیات دقیق از زندگی روزمره، خاطرات، رفاقت‌ها و دلبستگی‌های شخصیت‌ها شکل می‌گیرد و پیوند عمیقی با فرهنگ و جغرافیای جنوب ایران دارد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب نخل ها و موج ها اثر اسماعیل بردال

داستان بلند و معاصر و ایرانیِ «نخل‌ها و موج‌ها» با تمرکز بر زندگی مردم جنوب ایران، به‌ویژه بندرنشینان نوشته شده است. «اسماعیل بردال» در این کتاب با نگاهی جزئی‌نگرانه، قصهٔ خانواده‌ای را در بستر فرازونشیب‌های زندگی کنار دریا و نخلستان‌ها دنبال کرده است. داستان در دورهٔ معاصر می‌گذرد و با بازگشت به خاطرات گذشته، پیوند نسل‌ها را به تصویر می‌کشد. ساختار کتاب مبتنی بر روایت‌های پیوسته و گاه درهم‌تنیده است. شخصیت‌ها در دل رویدادهای روزمره با چالش‌های معیشتی، دلبستگی‌های خانوادگی و خاطرات تلخ و شیرین گذشته دست‌وپنجه نرم می‌کنند. فضای داستان با توصیف‌های دقیق از بندر، لنج‌ها، بازارها و خانه‌های جنوب ایران، رنگ‌وبویی ملموس به خود گرفته است. این کتاب در قالب داستان بلند با محوریت شخصیت‌هایی چون «ناخدا بهرام»، «ننه‌گوهر» و «ماهرخ»، تصویری از زندگی، رفاقت، فقدان و امید را ارائه داده است.

خلاصه داستان نخل ها و موج ها

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

این داستان بلند با روایت زندگی «ناخدا بهرام» آغاز می‌شود؛ مردی که سال‌ها است در بندر زندگی می‌کند و خاطرات تلخ و شیرین بسیاری را پشت سر گذاشته است. یک روز پیش از غرق‌شدن لنج بهرام، بندر آرام است و نشانه‌ای از طوفان دیده نمی‌شود. «ننه‌گوهر»، مادر بهرام طبق عادت روزانه‌اش به زندگی خانوادگی سروسامان می‌دهد و خاطرات گذشته را مرور می‌کند. رابطهٔ نزدیک بهرام با مادرش، رفاقت دیرینه‌اش با «ناخدا رحیم» و حضور شخصیت‌هایی چون «مختار»، «حکیمه» و «ماهرخ»، فضای خانه و بندر را پر از جنب‌وجوش و گفت‌وگوهای صمیمانه می‌کند. در خلال داستان، گذشتهٔ بهرام و خانواده‌اش بازگو می‌شود؛ از کودکی سخت و فقر تا آرزوهای برآورده‌نشده و تلاش برای ساختن آینده‌ای بهتر. خاطرات پدر ازدست‌رفته، مادر رنج‌کشیده و همسر ازدست‌رفته‌اش (ماهرخ) در ذهن بهرام زنده می‌ماند و بر تصمیم‌ها و احساساتش سایه می‌اندازد. داستان با رفت‌وآمد شخصیت‌ها در خانه، بازار و اسکله و ماجراهای سفرهای دریایی و صید ماهی پیش می‌رود. در این میان، دغدغه‌های معیشتی، حسرت‌ها، امیدها و پیوندهای عاطفی میان اعضای خانواده و دوستان، محور اصلی اثر را شکل می‌دهد. داستان با جزئیات دقیق از زندگی روزمره، آئین‌ها و باورهای محلی و تأثیر طبیعت و دریا بر سرنوشت شخصیت‌ها پیش می‌رود و تصویری زنده از زندگی در جنوب ایران ارائه می‌دهد.

چرا باید کتاب نخل ها و موج ها را بخوانیم؟

این کتاب با پرداختن به زندگی مردم جنوب ایران، تصویری از فرهنگ، روابط خانوادگی و چالش‌های معیشتی بندرنشینان ارائه می‌دهد. داستان بلند «نخل‌ها و موج‌ها» سرشار از لحظات انسانی، خاطرات، رفاقت‌ها و دلبستگی‌هایی است که خواننده را به دل زندگی روزمره و دغدغه‌های شخصیت‌ها می‌برد. آشنایی با آئین‌ها، زبان و فضای بومی جنوب و نیز بازنمایی فرازونشیب‌های زندگی در کنار دریا از ویژگی‌های شاخص این اثر است. مطالعهٔ این کتاب فرصتی برای لمس زیست‌جهان مردمانی است که در پیوند با طبیعت و سنت‌های خود با امید و فقدان روبه‌رو می‌شوند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ «نخل‌ها و موج‌ها» برای علاقه‌مندان به ادبیات معاصر فارسی، داستان‌های بلند و روایت‌هایی با محوریت فرهنگ جنوب ایران مناسب است. این کتاب به‌ویژه به کسانی که دغدغهٔ شناخت زندگی بندرنشینان، روابط خانوادگی و تأثیر طبیعت بر سرنوشت انسان‌ها را دارند، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب نخل ها و موج ها

«یک روز پیش از اینکه ناخدا بهرام غرق شود و لنج‌اش در اعماق دریا فرو برود در بندر هیچ نشانه‌ای از باد نبود نه صدای برگ‌های سرنیزه‌ای نخل‌ها بود و نه غرش موج‌ها. یک روز پیش از لیمر، ننه‌گوهر طبق عادت توی اتاق وسطی به پشتی ترکمنی تکیه داد. به بهرام گفت در خانه را باز بگذارد باز گذاشت و رفت. خنکای صبح آبان‌ماه نفس ننه‌گوهر را تازه می‌کرد. صبح‌ها که آفتاب پرمی‌آهک تری اه رسطی س‌فکسته عر عبانه را باز می‌گذاشت و به درخت لیمو نگاه می‌کرد که همیشه سبز بود و زنده. هنوز رفاقت ناخدا بهرام و ناخدا رحیم به هم نخورده بود؛ رحیم شب‌ها می‌آمد پیش بهرام. مختار هم گاهی دکه‌اش را می‌بست و می‌آمد؛ بعد هم حکیمه و شوهرش جمال. خانه که شلوغ می‌شد و حرف‌ها درهم می‌شد. دل ننه‌گوهر باز می‌شد. چیزی می‌گفت و می‌شنید. بعد به ساعت مربصی روی دیوار نگاه می‌کرد تا ببیند کی ساعت یازده می‌شود که عروسش ماهرخ با مانتو سفید وارد حیاط شود. کیفش را بگذارد روی مخزن آب و آبی به صورتش بزند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۹۰ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۹۰ صفحه

قیمت:
۷۸,۰۰۰
تومان