
کتاب روایت هایی از دل یک دبیرستان دخترانه (جلد اول)
معرفی کتاب روایت هایی از دل یک دبیرستان دخترانه (جلد اول)
کتاب روایتهایی از دل یک دبیرستان دخترانه (جلد اول: در پناه رفیق بیهمتا) نوشتهی فرشته الهی، اثری غیرداستانی و مبتنی بر تجربههای زیستهی یک مدیر مدرسه دخترانه است که توسط انتشارات مانیان منتشر شده است. این کتاب با رویکردی صمیمی و واقعگرایانه، به روایت زندگی، دغدغهها، خاطرات و چالشهای مدیریتی در یک دبیرستان دخترانه در منطقهای با شرایط خاص اجتماعی و اقتصادی میپردازد. نویسنده با تکیهبر مصاحبهها، خاطرات و روایتهای شخصی، تصویری ملموس از فضای مدرسه، روابط انسانی، مشکلات دانشآموزان و نقش مدیر در هدایت و حمایت از دختران نوجوان ارائه داده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب روایت هایی از دل یک دبیرستان دخترانه (جلد اول)
روایتهایی از دل یک دبیرستان دخترانه نوشتهی فرشته الهی، مجموعهای از گفتوگوها، خاطرات و تجربههای یک مدیر مدرسه دخترانه در منطقه بهارستان است. این کتاب در قالب مصاحبه و روایتهای شخصی، به بررسی ابعاد مختلف مدیریت مدرسه، چالشهای اجتماعی و فردی دانشآموزان، و نقش مدیر در ایجاد فضای امن و حمایتگر برای دختران نوجوان میپردازد. ساختار کتاب مبتنی بر پرسش و پاسخ، خاطرهگویی و بازتاب تجربههای واقعی است؛ از روزهای آغازین مدیریت تا مواجهه با بحرانها، موفقیتها، تلخیها و امیدها. نویسنده تلاش کرده است با صداقت و شفافیت، تصویری از زندگی روزمره در یک مدرسه دولتی شلوغ و پرچالش ارائه دهد و همزمان به دغدغههای شخصی، ارزشها و باورهای خود نیز بپردازد. کتاب، نهتنها به مسائل آموزشی و مدیریتی، بلکه به موضوعات عمیقتری چون هویت، استقلال، معنویت، روابط انسانی و نقش زنان در جامعه نیز توجه دارد.
خلاصه کتاب روایت هایی از دل یک دبیرستان دخترانه (جلد اول)
کتاب روایتهایی از دل یک دبیرستان دخترانه دغدغهها و تجربههای فرشته الهی را بهعنوان مدیر یک مدرسه دخترانه در منطقهای با شرایط خاص اجتماعی و اقتصادی بازتاب میدهد. نویسنده با روایت روزمرگیها، خاطرات و مصاحبههای خود، تصویری از فضای مدرسه، روابط میان دانشآموزان، معلمان و خانوادهها ترسیم کرده است. محور اصلی کتاب، تلاش برای ایجاد محیطی امن، شاداب و حمایتگر برای دختران نوجوان است؛ محیطی که در آن، هر دانشآموز با هر پیشینه و مشکلی، بتواند احساس امنیت و امید کند. در بخشهایی از کتاب، نویسنده به چالشهای شخصی و حرفهای خود اشاره کرده است: از ورود به شغل مدیریت، مواجهه با فقر و آسیبهای اجتماعی دانشآموزان، تا تجربههای تلخ و شیرین در مسیر کاری. خاطراتی از دانشآموزانی که با مشکلات خانوادگی، فقر، مهاجرت یا بحرانهای روحی دستوپنجه نرم میکنند، بخش مهمی از روایت را تشکیل میدهد. نویسنده با صداقت از شکستها، ناامیدیها و لحظات دشوار سخن گفته و همزمان بر اهمیت امید، توکل و تلاش برای تغییر تأکید کرده است. کتاب، علاوهبر روایتهای فردی، به موضوعات گستردهتری چون نقش زنان در جامعه، اهمیت استقلال، معنویت، صداقت و قویبودن میپردازد. دغدغههای مدیریتی، حمایت از دانشآموزان آسیبپذیر، ایجاد عدالت و برابری در مدرسه، و تلاش برای بهبود فضای آموزشی، از دیگر محورهای کتاب است. روایتهایی از دل یک دبیرستان دخترانه، مجموعهای از تجربههای زیسته، خاطرات تأثیرگذار و درسهایی برای زندگی و کار در محیطهای آموزشی را در خود جای داده است.
چرا باید کتاب روایت هایی از دل یک دبیرستان دخترانه (جلد اول) را بخوانیم؟
این کتاب با نگاهی بیواسطه و صادقانه، تجربههای واقعی یک مدیر زن را در مواجهه با چالشهای مدرسه و زندگی شخصی بازگو کرده است. روایتهایی از دل یک دبیرستان دخترانه، نهتنها تصویری از مشکلات و دغدغههای دانشآموزان و معلمان در یک مدرسه دولتی ارائه میدهد، بلکه به موضوعاتی چون استقلال زنان، اهمیت حمایت اجتماعی، نقش امید و معنویت در عبور از بحرانها و ارزش صداقت و قویبودن میپردازد. خواندن این کتاب فرصتی برای آشنایی با پشتپرده مدیریت مدارس، تجربههای زیسته زنان در محیطهای آموزشی و لمس واقعیتهای کمتر دیدهشده جامعه است. همچنین، کتاب با روایت خاطرات تلخ و شیرین، الهامبخش تأمل درباره نقش آموزش، حمایت و همدلی در رشد نوجوانان و جامعه میشود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به معلمان، مدیران مدارس، مشاوران آموزشی، والدین دختران نوجوان، فعالان حوزه آموزش و پرورش و افرادی که به مسائل تربیتی، اجتماعی و رشد فردی علاقهمند هستند پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که دغدغه عدالت آموزشی، حمایت از دانشآموزان آسیبپذیر یا شناخت تجربههای زنان در محیطهای کاری دارند، این کتاب مفید است.
بخشی از کتاب روایت هایی از دل یک دبیرستان دخترانه (جلد اول)
«صبحها که روز کاریام را شروع میکنم، آنقدر مشغله دارم که اصلاً متوجه نمیشوم زمان چطور میگذرد. مراجعهکنندهها، اولیا، دانشآموزان، همکاران... که دیگر اصلاً نمیفهمم کی ظهر میشود. روز کاری من از صبح تا عصر پر از استرس و استرس و استرس میگذرد. چون در دبیرستان، دخترها در دهه هشتاد، نسل z آدمهای بسیار پر جنب و جوشی هستند و در برابر این نسل، توانایی روحی و روانی آدم باید بالا برود که فروپاشی روحی و فروپاشی اعصاب پیدا نکند. باید حواست را کامل جمع کنی و قوای خود را حفظ کنی تا مسائل جمع هفتصد نفری بچههای مدرسه آنقدر روی اعصا ب تو یک نفر، نرود که باعث شود فرو بپاشی. برای برنامه هر روز از شب قبل فکرهایم را میکنم و برنامه میریزم. یکی از بزرگترین آرزوهایم این بود که در «بهارستان» یک پانسیون آموزشی راه بیندازم، جایی که بچهها بتوانند با خیال راحت درس بخوانند و مجبور نباشند برای این کار به اصفهان بروند. دلم میخواست یک آموزشگاه مجزا هم داشته باشم، مخصوص کلاسهای فوقبرنامه و تقویتی، که دانشآموزان در اوقات فراغتشان بیایند و احساس امنیت کنند. همچنین همیشه آرزوی ساخت یک «پارک دانشآموزی» برای دخترها داشتم، جایی فقط برای خودشان، تا بتوانند آزادانه بنشینند، گپ بزنند، استراحت کنند و از محیط امناش لذت ببرند. ولی متأسفانه هیچکدام از اینها عملی نشد.»
حجم
۳۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۶ صفحه
حجم
۳۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۶۶ صفحه