کتاب دنیای کوچک قصه ها

کتاب دنیای کوچک قصه‌ ها نوشته کیرستن لهمان و ترجمه مهشید فیاض‌متین توسط انتشارات ترجمان نگار منتشر شده است. این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه آلمانی برای کودکان است که هرکدام دنیایی کوچک و ماجرایی تازه را روایت می‌کند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب دنیای کوچک قصه ها

کتاب دنیای کوچک قصه‌ها اثری از کیرستن لهمان با هدف آشناکردن کودکان با قصه‌های کوتاه و متنوع، دنیایی رنگارنگ از ماجراها و شخصیت‌ها را پیش روی مخاطب می‌گذارد. هر داستان، روایتی مستقل دارد و به موضوعاتی مانند دوستی، خانواده، حیوانات، طبیعت و احساسات کودکان می‌پردازد. کتاب در قالب داستان‌های کوتاه و مستقل، تلاش می‌کند تا با زبانی ساده و تصاویر رنگی، تخیل و همدلی را در کودکان تقویت کند. 

فضای قصه‌ها اغلب شاد و آموزنده است و هرکدام با روایتی متفاوت، تجربه‌ای تازه را برای کودک رقم می‌زند. این اثر در دوره‌ای منتشر شده که توجه به ادبیات کودک و اهمیت قصه‌گویی در رشد ذهنی و عاطفی کودکان بیش‌ازپیش مورد توجه قرار گرفته است. مجموعه‌ی حاضر با الهام از سنت قصه‌گویی شبانه و داستان‌های روزمره، تلاش می‌کند تا هر روز سال را با قصه‌ای تازه همراه کند و لحظاتی شیرین و آموزنده برای کودکان و خانواده‌ها فراهم آورد.

چرا باید کتاب دنیای کوچک قصه ها را خواند؟

کتاب دنیای کوچک قصه‌ها با ارائه‌ی مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه و متنوع، فرصتی برای آشنایی کودکان با موقعیت‌های گوناگون زندگی و احساسات مختلف فراهم می‌کند. هر قصه، دنیایی کوچک و آموزنده است که می‌تواند به رشد تخیل، تقویت مهارت‌های اجتماعی و درک بهتر مفاهیم اخلاقی در کودکان کمک کند؛ همچنین تنوع موضوعات و شخصیت‌ها باعث می‌شود هر کودک بتواند با بخشی از داستان‌ها ارتباط برقرار کند و تجربه‌ای شخصی از خواندن داشته باشد.

خواندن کتاب دنیای کوچک قصه ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای کودکان دبستانی و پیش‌دبستانی مناسب است و والدین یا مربیانی که به‌دنبال قصه‌های کوتاه برای خواندن پیش از خواب یا در جمع‌های خانوادگی هستند، می‌توانند از آن بهره ببرند؛ همچنین برای کودکانی که به حیوانات، ماجراهای روزمره و داستان‌های آموزنده علاقه دارند، گزینه‌ای قابل‌توجه به شمار می‌آید.

بخشی از کتاب دنیای کوچک قصه ها

«تیم کوچولو حالش خوب بود. او یک خانه زیبا و مهربان‌ترین والدینی که می‌توانید تصور کنید را داشت. این خانه یک باغ بزرگ داشت با یک تاب. یک دروازه فوتبال و درختان زیادی که می‌توانست از آنها بالا برود. تیم کوچولو به مدرسه‌ای رفت که خیلی دوستش داشت. چون دوستان زیادی در آنجا داشت. در واقع، همه چیز در زندگی تیم کوچولو عالی بود. اگر برادرش لئو نبود. لئو پسر بسیار شیطونی بود. زیرا هر وقت کار بدی انجام می‌داد، طوری می‌پیچاند که به نظر می‌رسید شخص دیگری آن را انجام داده است. و اون شخص دیگر، معمولاً تیم بیچاره بود. مثلاً یک بار لئو نمک را به جای شکر در شکرپاش ریخت. بعد از ظهر آن روز، والدین لئو و تیم دوستانشان را برای قهوه دعوت کردند. و همه مهمان‌ها نمک در قهوه‌شان ریختند که فکر می‌کردند شکر است.»