کتاب شکست ناپذیر

معرفی کتاب شکست ناپذیر

کتاب الکترونیکی «شکست‌ناپذیر» (Unbreakable) نوشتهٔ رونی اُسالیوان با ترجمهٔ حسین گازر و انتشار از سوی انتشارات لیوسا، روایتی خودزندگی‌نامه‌ای از یکی از چهره‌های برجستهٔ اسنوکر جهان است. این کتاب در دستهٔ زندگی‌نامه و ورزش قرار می‌گیرد و به فراز و نشیب‌های زندگی و حرفهٔ ورزشی نویسنده می‌پردازد. «شکست‌ناپذیر» نگاهی صریح به موفقیت‌ها، شکست‌ها، اعتیاد، بازپروری و عشق به اسنوکر دارد. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب شکست ناپذیر

«شکست‌ناپذیر» تصویری نزدیک و بی‌پرده از زندگی «رونی اُسالیوان» ارائه می‌دهد؛ کسی که نه‌تنها به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین بازیکنان اسنوکر شناخته می‌شود، بلکه زندگی شخصی پر از چالش، بحران و بازسازی را پشت سر گذاشته است. کتاب در فضایی صمیمی و خودافشاگرانه، از دوران کودکی نویسنده در شمال شرق لندن تا اوج‌گیری در دنیای اسنوکر و عبور از بحران‌هایی چون اعتیاد، مشکلات خانوادگی و فشارهای روانی روایت می‌شود. این اثر در سال‌های اخیر و پس از کسب هفتمین عنوان قهرمانی جهان توسط اُسالیوان نوشته شده و بازتاب‌دهندهٔ تجربه‌های تلخ و شیرین، درس‌های زندگی و نگاه او به موفقیت و شکست است. کتاب نه‌تنها به جنبه‌های فنی و ذهنی ورزش اسنوکر می‌پردازد، بلکه به موضوعاتی چون هویت، خانواده، عشق، اعتیاد و بازسازی شخصیت نیز توجه دارد. روایت کتاب با لحنی بی‌واسطه و گاه طنزآمیز، خواننده را به دنیای درونی و بیرونی یکی از اسطوره‌های ورزش می‌برد و تصویری چندلایه از مسیر رشد و بلوغ فردی و حرفه‌ای ارائه می‌دهد.

خلاصه کتاب شکست ناپذیر

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! در «شکست‌ناپذیر»، «رونی اُسالیوان» با نگاهی بی‌پرده به زندگی خود بازمی‌گردد و از کودکی‌اش در لندن، ورود زودهنگام به دنیای اسنوکر و استعداد شگفت‌انگیزش می‌گوید. او از روزهایی می‌نویسد که با وجود موفقیت‌های ورزشی، درگیر اعتیاد به الکل و مواد مخدر شد و زندگی‌اش رو به فروپاشی رفت. کتاب، مسیر بازپروری و تلاش برای بازگشت به اوج را با جزئیات روایت می‌کند؛ از نقش خانواده و دوستان تا تاثیر مربیان و روان‌درمانگران در عبور از بحران‌ها. اُسالیوان به چالش‌های ذهنی و روانی ورزش حرفه‌ای، فشار رقابت، ترس از شکست و سندرم ایمپوستر اشاره می‌کند و نشان می‌دهد چگونه اسنوکر برایش هم پناهگاه و هم میدان نبرد بوده است. او با صداقت از اشتباهات، ضعف‌ها و آسیب‌پذیری‌هایش می‌گوید و در عین حال، از عشق عمیقش به اسنوکر و جستجوی کمال در بازی سخن می‌گوید. کتاب، ترکیبی از خاطرات شخصی، درس‌های زندگی و تاملات فلسفی دربارهٔ موفقیت، شکست، اعتیاد و بازسازی است که در نهایت تصویری انسانی و چندوجهی از یک قهرمان ارائه می‌دهد.

چرا باید کتاب شکست ناپذیر را خواند؟

این کتاب فرصتی است برای آشنایی با ذهنیت و زندگی یکی از چهره‌های برجستهٔ اسنوکر جهان، فراتر از رکوردها و جام‌ها. «شکست‌ناپذیر» نه‌تنها روایتگر مسیر حرفه‌ای و موفقیت‌های ورزشی است، بلکه با صداقت به بحران‌های شخصی، اعتیاد، بازپروری و تلاش برای بازسازی هویت می‌پردازد. خواننده با مطالعهٔ این اثر، با چالش‌های ذهنی و روانی ورزش حرفه‌ای، اهمیت انعطاف‌پذیری، پذیرش شکست و قدرت برخاستن دوباره آشنا می‌شود. کتاب، الهام‌بخش کسانی است که با مشکلات شخصی یا حرفه‌ای دست‌وپنجه نرم می‌کنند و به دنبال راهی برای عبور از بحران‌ها هستند.

خواندن کتاب شکست ناپذیر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به زندگی‌نامه‌های ورزشی، دوستداران اسنوکر، کسانی که با چالش‌های ذهنی، اعتیاد یا بحران‌های شخصی روبه‌رو هستند و همچنین افرادی که به دنبال شناخت عمیق‌تر از مسیر رشد و بازسازی فردی‌اند، مناسب است. «شکست‌ناپذیر» می‌تواند برای ورزشکاران، مربیان و هر کسی که به موضوع تاب‌آوری و عبور از شکست علاقه دارد، مفید باشد.

فهرست کتاب شکست ناپذیر

- پیشگفتار: توصیف تجربهٔ بازی در اوج و حس کنترل در اسنوکر. - آغاز: معرفی خود، بازگویی کودکی، ورود به اسنوکر و چالش‌های خانوادگی و شخصی. - قهرمانی‌های جهان: روایت مسابقات مهم، فشارهای رقابت، نقش مکان‌ها و بازیکنان بزرگ در شکل‌گیری شخصیت نویسنده. - اعتیاد: شرح دوران اعتیاد، سقوط، بازپروری و تاثیر آن بر زندگی و حرفهٔ نویسنده. - عشق: تامل دربارهٔ عشق به اسنوکر، جزئیات فنی بازی، اهمیت ابزار و تکنیک، و نقش مربیان و روان‌درمانگران. - رقابت: بررسی ذهنیت رقابتی، فشارهای روانی، شکست‌ها و درس‌هایی که از رقابت آموخته شده است. هر فصل با خاطرات، تاملات و مثال‌هایی از زندگی واقعی نویسنده همراه است و به تدریج تصویری کامل از مسیر رشد و بازسازی او ارائه می‌دهد.

بخشی از کتاب شکست ناپذیر

«این بهترین اعتیادی است که تابه‌حال تجربه کرده‌ای. قبلاً احساسش کرده‌ای، اما برای مدتی رهایت کرد، و اکنون به سراغت آمده و تو این هجومِ دوست‌داشتنی را به رسمیت می‌شناسی و دلت می‌خواهد این حس، ابدی باشد. نوعی حس کنترل کامل در خود احساس می‌کنی. اهمیتی ندارد توپ‌ها کجای میز باشند. شاید چهار توپ قرمز به‌طرز کاملاً نامرتب دور توپ صورتی جا گرفته باشند، چند توپ رنگی دیگر کنار یکی از کوشن‌ها جمع شده باشند، طوری که توپ قرمز و مشکی خیلی در دسترس نباشد. تو اهمیتی نمی‌دهی. هرچیزی که می‌بینی معقول و منطقی است. زاویه‌هایی که باید پیدا کنی، چرخش و میزان قدرتی که می‌خواهی به توپ وارد کنی، و تراکمی که قصد ایجاد آن را داری. وقتی درحال پرواز هستی، صداهای پیرامونت با هم هماهنگ هستند. کیوبال طوری با صدای بسیار واضح و تمیز برخورد می‌کند که می‌توانی چشمانت را ببندی و از پات شدن توپ مطمئن باشی. صدایی قرص، محکم و استوار، نه صدایی نازک و شکننده، مانند سکه‌ای که روی کاشی رها شود. توپ مانند پژواک طبل، بدون کوچک‌ترین لرزش در سبد ناپدید می‌شود. بازیکنانی که در صندلی‌های اطرافت نشسته‌اند، زیر لب برای خودشان زمزمه می‌کنند، و سپس وقتی ضربهٔ موفقی می‌زنی ناگهان سالن از هیاهو و کف‌زدن منفجر می‌شود. برخی از آنها هرگز نمی‌توانند آنچه در انتظار آن توپ است را ببینند و اکثرشان حتی جرأت باور به ورود این توپ به سبد را ندارند. آنها تفننی دنبالت نمی‌کنند، بلکه کاملاً پیگیر نوع بازی و کارهایت هستند. آنها تو را با بالا و پایین کردنِ کانال‌های تلویزیون پیدا نکرده‌اند، یا از آن دسته آدم‌هایی نیستند که بعد از یک ناهار مفصل روی کاناپه بخوابند. آنها اینجا هستند چون این ورزش را دوست دارند. اغلبشان در مقطعی سعی کرده‌اند اسنوکر بازی کنند، و خوب می‌دانند که تو یک بازی دشوار را به‌طرز مضحکی آسان جلوه می‌دهی. قدردانی‌شان طوری است که می‌توانی مانند نور گرم خورشید در یک صبح سرد، آن را جذب کنی و لذتش را ببری. هیچ فکر آگاهانه‌ای دربارهٔ این ورزش و هیچ محاسبات دیوانه‌واری دربارهٔ اندازه‌ها، سرعت و زوایای ضربه در ذهنت وجود ندارد. فقط تو هستی و آن توپ سفید، و اطمینان از جایی که باید آن را قرار دهی، آگاهی از اینکه دقیقاً همان جایی خواهد رفت که می‌خواهی. مسیر درست گزینه‌هایی را پیش رویت قرار می‌دهد، یا شانس برد را در ضربهٔ بعدی کم می‌کند، و یا سبد را مستقیم پیش رویت قرار می‌دهد تا ضربهٔ بعدی هم ساده باشد. وقتی تصمیمت درست از آب در می‌آید بسیار زیباست! مبارزه می‌کنی و می‌جنگی، به خودت شک می‌کنی، و برگزارکنندگان مسابقه برای جریمه، محاکمه و هر کاری که از آن سر باز می‌زنی، به دنبالت می‌آیند. شب‌ها خیلی خوب نمی‌خوابی، در تمام طول روز خسته و کوفته‌ای و روی مبل‌ها چمباتمه می‌زنی، از خواب بیدار می‌شوی و اصلاً یادت نمی‌آید کجایی. در این لحظه همه‌چیز درست از آب در می‌آید، چیزهایی در ذهنت وجود دارد که ممکن است پرزرق و برق به نظر برسند اما واقعی و حقیقی‌اند. درحال‌حاضر هیچ‌کس روی این کره خاکی رقیب من نیست. این فکری است که به ذهنم خطور می‌کند. هشت میلیارد نفر در جهان، و هیچ‌یک از آنها نمی‌تواند مرا زمین بزند. بازیکنان خوبی در این تورنمنت حضور دارند، شاید یکی از آنها نشسته و مرا از روی صندلی‌اش تماشا می‌کند، اما نگران هیچکدام از آنها نیستم. حداقل امروز نگرانش نیستم. با خودم فکر می‌کنم: هیچ‌کس نمی‌تونه این بازی رو ازم بگیره. همه‌چیز حیّ و حاضره اگه بخوام.