تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب ساختمان
معرفی کتاب ساختمان
معرفی کتاب ساختمان
کتاب الکترونیکی «ساختمان و چهار داستان دیگر» نوشتهٔ آیگین قهرمانی و منتشرشده توسط نشر شالگردن، مجموعهای از پنج داستان کوتاه است که با نگاهی معاصر به زندگی، هویت و تجربههای انسانی میپردازد. این اثر با روایتهایی چندلایه و شخصیتهایی ملموس، دغدغههای وجودی و اجتماعی را در بستری داستانی به تصویر میکشد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ساختمان
این مجموعه داستان کوتاه در فضایی معاصر و با زبانی تصویری، به روایت زندگی شخصیتهایی میپردازد که هر یک با چالشها و گرههای ذهنی و عاطفی خود دستوپنجه نرم میکنند. کتاب در سال ۱۴۰۲ منتشر شده و داستانهای آن، از روستا تا شهر، از خاطره تا خیال، طیفی از تجربههای انسانی را در بر میگیرد. «ساختمان» و دیگر داستانها، با بهرهگیری از عناصر بومی و جزئیات روزمره، به مسائلی چون هویت، فقدان، انتخاب و معنای زندگی میپردازند. روایتها گاه رئالیستی و گاه با رگههایی از خیال و نمادگرایی همراهاند و هر داستان، جهانی مستقل با شخصیتهایی خاص خود دارد. این مجموعه، تصویری از دغدغههای زنان و مردان امروز را در قالب داستان کوتاه ارائه میدهد و با پرداختن به روابط خانوادگی، خاطرات، و جستوجوی معنا، مخاطب را به تامل دربارهٔ زیستن و ساختن دعوت میکند.
خلاصه کتاب ساختمان
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!در داستان «ساختمان»، زنی در فضایی وهمآلود و پر از راهپلههای بیانتها، با خاطرات، انتخابها و گذشتهٔ خود روبهرو میشود. او در جستوجوی راه خروج از این ساختمان عجیب، با شخصیتهایی مانند دختری معمار، پیرمرد و پیرزن و کودکی که مدام تغییر میکند، مواجه میشود. هرکدام از این شخصیتها بخشی از هویت، خاطره یا امکانهای زندگی زن را بازتاب میدهند. روایت با زایمان زن و مواجهه با پرسشهایی دربارهٔ مادرشدن، هویت و انتخاب ادامه مییابد و در نهایت، زن با چشماندازی از ساختمانهای گوناگون و مردابی از سازههای فروپاشیده روبهرو میشود که نمادی از انتخابها و سرنوشتهای ممکن است. دیگر داستانهای مجموعه نیز هرکدام به شیوهای متفاوت، به تجربههای زیسته، فقدان، خاطرات و مواجهه با گذشته میپردازند؛ از گفتوگوی کلاغی که بالش را گم کرده تا زنی که در ساحل به گذشته و آیندهاش فکر میکند. این داستانها با فضاسازیهای خاص و دیالوگهای درونی، مخاطب را به دنیای ذهنی شخصیتها نزدیک میکنند و پرسشهایی دربارهٔ معنا، ساختن و بودن را پیش میکشند.
چرا باید کتاب ساختمان را خواند؟
این کتاب با روایتهایی چندلایه و شخصیتهایی که در مرز واقعیت و خیال حرکت میکنند، تجربههایی انسانی را به تصویر میکشد که کمتر در داستانهای کوتاه معاصر دیده میشود. مواجهه با مفاهیمی چون هویت، انتخاب، مادرشدن و معنای زندگی در بستری نمادین و گاه سوررئال، فرصتی برای تامل و همذاتپنداری فراهم میکند. داستانها با جزئیات دقیق و فضاسازیهای خاص، مخاطب را به دنیای ذهنی شخصیتها میبرند و امکان تجربهٔ زیستن در موقعیتهای متفاوت را پیش میگذارند.
خواندن کتاب ساختمان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این مجموعه برای علاقهمندان به داستان کوتاه معاصر، کسانی که دغدغههای هویتی، وجودی یا خانوادگی دارند و مخاطبانی که به روایتهای چندلایه و نمادین علاقهمندند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال تجربهٔ خواندن داستانهایی با فضاسازی متفاوت و شخصیتپردازی عمیق هستند، پیشنهاد میشود.
فهرست کتاب ساختمان
این کتاب داستانی است و فهرست فصلبندی کلاسیک ندارد. مجموعه شامل پنج داستان کوتاه با عناوین «روباه»، «بیبی زمان»، «ساختمان»، «کلاغ» و «رباب» است که هرکدام روایتی مستقل و در عین حال مرتبط با دغدغههای انسانی و اجتماعی دارند. هر داستان به تجربهای خاص از زندگی، خاطره یا مواجهه با گذشته و آینده میپردازد و شخصیتهایی با جهانبینیهای متفاوت را به تصویر میکشد.
بخشی از کتاب ساختمان
«در واقع اگر کسی خیراله را با دهان نیمهباز و چشمان حیرتزدهاش میدید غافلگیریاش را به هر چیزی نسبت میداد غیر آنچه دیده بود. در خنکای گرگومیشی که خورشید با چیرهدستی آسمان را به هر رنگی که دلش میخواست درآورده بود ترکیب نیلی و ارغوانی افق. پای خیراله را مثل بیگانهای که به عمرش غروبی ندیده باشد سست کرد. روز تمامشدنش را با زنگ گردن و آوای رمهای که از تپهی رو به غروب به ده سرازیر میشدند اعلام کرد. خیراله با دیدن سرهای جنبان گوسفندان که سلموعلیکی تمامنشدنی همراه داشتند از سلوک نامنتظری که دچارش شده بود بیرون پرید و با صدای بلندی سربرگرداند: کجایی؟ نیستی؟- تو هم دیدی؟- ها! غروب. عجیب بود.ِ شب یله کی برای کمک میآیی؟ آمشب؟ساختمانبرای پشتهها؟- هاا- امشب سر آبم. فردا که برگشتی.چهوپان موشنود از قولی که گرفته بود قاطرش را با نچنچی حرکت داد. پشمینههای موقر بینیاز از راهبلد. از پس کوچهها به سمتی که باید میپیچیدند تا سیل گله آرامآرام تهنشین شود.خیراله بقچهاش را بغل زد و با بیل روی شانه رو به تپه راه افتاد. شب با نیم خیزی کوتاه جهت مخالف غروب را قرق کبودی خود کرد.»
حجم
۴۶۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۴۶۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه