کتاب رهایم مکن

کتاب رهایم مکن نوشته سید بیوک آقا طالب‌نژاد را مؤسسه فرهنگی انتشاراتی اولین‌ها منتشر کرده است. رهایم مکن داستانی معاصر در ژانر رمان و ادبیات داستانی فارسی است. این اثر با محوریت سه شخصیت اصلی به مضامینی چون هویت، حافظه، دوستی و مبارزه برای آزادی می‌پردازد و در بستری رازآلود و پرکشش روایت می‌شود. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب رهایم مکن

کتاب رهایم مکن در فضایی رازآلود و تا حدی علمی‌تخیلی، داستان سه شخصیت به نام‌های کتی، روث و تامی را روایت می‌کند که در مکانی به نام هائیل رشد می‌کنند؛ جایی که در ظاهر امن است اما رازهای تاریکی را در خود پنهان کرده است. این رمان در سال ۱۴۰۳ منتشر شده است و با پرداختن به موضوعاتی چون دست‌کاری حافظه، جست‌وجوی هویت و مفهوم آزادی، دغدغه‌های فلسفی و انسانی را در قالب داستانی پرحادثه و پرکشش مطرح می‌کند. 

سید بیوک آقا طالب‌نژاد، نویسنده‌ی کتاب، روایت کتاب را از دوران کودکی شخصیت‌ها آغاز می‌کند و با عبور از بحران‌ها و چالش‌های متعدد به مبارزه‌ی آن‌ها برای کشف حقیقت و رهایی از سرنوشت محتوم می‌پردازد. در کنار این خط اصلی، نویسنده به روابط انسانی، قدرت دوستی و فداکاری و همچنین نقدی بر جامعه و ساختارهای قدرت می‌پردازد. فضای داستان تلفیقی از واقعیت و خیال است و با بهره‌گیری از عناصر نمادین خواننده را به تأمل درباره‌ی معنای زندگی و هویت فردی دعوت می‌کند.

خلاصه داستان رهایم مکن

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

داستان رهایم مکن با معرفی سه کودک به نام‌های کتی، روث و تامی آغاز می‌شود که در مکانی به نام هائیل زندگی می‌کنند؛ جایی که در ظاهر پناهگاهی امن است اما به‌تدریج رازهای تاریکی از آن آشکار می‌شود. شخصیت اصلی، کتی، زنی میانسال است که با بیماری فراموشی زودرس دست‌وپنجه نرم می‌کند و خاطراتش به‌سرعت محو می‌شوند. او همراه با تامی، مردی مرموز که ادعا می‌کند کلید نجاتش را در دست دارد، سفری پرمخاطره را برای کشف گذشته و حقیقت آغاز می‌کند. در این مسیر آن‌ها با خطرات و چالش‌های متعددی روبه‌رو شده و به‌تدریج با واقعیت تلخ کلون‌ها و هدف شوم جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند، مواجه می‌شوند. دوستی عمیق میان شخصیت‌ها، فداکاری و تلاش برای رهایی از سرنوشت محتوم، محور اصلی داستان است. روایت با فرار جسورانه از هائیل، کشف رازهای هویت و مبارزه برای حق حیات ادامه می‌یابد و شخصیت‌ها را در برابر انتخاب‌های دشوار و نبردی برای آزادی قرار می‌دهد. پایان داستان باز گذاشته شده و سرنوشت شخصیت‌ها به انتخاب و اراده‌ی خودشان گره می‌خورد.

چرا باید کتاب رهایم مکن را خواند؟

این کتاب با پرداختن به مضامینی چون هویت، حافظه، آزادی و قدرت دوستی خواننده را به تأمل درباره‌ی معنای زندگی و سرنوشت فردی دعوت می‌کند. روایت پرکشش و فضای رازآلود داستان همراه با شخصیت‌پردازی عمیق و چالش‌های اخلاقی فرصتی برای تجربه‌ی سفری درونی و مواجهه با پرسش‌های بنیادین انسان فراهم می‌آورد. تلفیق واقعیت و خیال در بستر داستان امکان همذات‌پنداری با شخصیت‌ها و درک بهتر پیچیدگی‌های روانی و اجتماعی را ایجاد می‌کند.

خواندن کتاب رهایم مکن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این رمان برای علاقه‌مندان به داستان‌های معاصر فارسی، دوست‌داران روایت‌های رازآلود و فلسفی و کسانی که می‌خواهند داستانی درباره‌ی هویت، حافظه و آزادی بخوانند، مناسب است. مطالعه‌ی این داستان همچنین به کسانی که به‌دنبال داستان‌هایی با محوریت دوستی، فداکاری و مبارزه با سرنوشت هستند، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب رهایم مکن

«در اعماق شب، زمانی که سکوت مطلق بر جهان حکمفرماست، نغمه‌های وهم‌آلودی در هوا پخش می‌شوند. این نغمه‌ها گاه غم‌انگیز و گاه رعب‌آور، گویی از دنیایی دیگر به گوش می‌رسند. راز سرچشمه این نغمه‌ها چیست؟ آیا ارواح سرگردان در تاریکی شب سر می‌نوازند و قصه‌های غم‌انگیز خود را زمزمه می‌کنند؟ یا موجودات ناشناخته‌ای در اعماق تاریکی نهفته‌اند که نغمه‌های وهم‌آلود خود را به گوش جهانیان می‌رسانند؟ افسانه‌های بسیاری در مورد سرچشمه این نغمه‌ها وجود دارد. برخی معتقدند که این نغمه‌ها توسط ارواح کسانی که مرگ تلخی داشته‌اند نواخته می‌شود. ارواحی که در حسرت زندگی گذشته خود سرگردانند و با نغمه‌های خود غم و اندوه خود را به گوش جهانیان می‌رسانند. برخی دیگر بر این باورند که این نغمه‌ها توسط موجودات ماوراءالطبیعه نواخته می‌شود؛ جن‌ها، پری‌ها و سایر موجودات افسانه‌ای که در تاریکی شب پرسه می‌زنند و با نغمه‌های خود انسان‌ها را به دنیای خود می‌کشانند. اما دانشمندان معتقدند که این نغمه‌ها ریشه در دنیای واقعی دارند. باد که در میان شاخه‌های درختان می‌وزد، زوزه گرگ‌ها در جنگل و صدای جغد در شب همگی می‌توانند نغمه‌هایی وهم‌آلود ایجاد کنند که در سکوت شب به گوش برسند.»