تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب بلورهای شکسته
معرفی کتاب بلورهای شکسته
معرفی کتاب بلورهای شکسته
کتاب الکترونیکی «بلورهای شکسته» (Broken Crystals) نوشتهٔ آرش خاموشی و منتشرشده توسط انتشارات «آرمانگرایان»، یک فیلمنامهٔ فارسی است که در سال ۱۴۰۳ منتشر شده است. این اثر با الهام از آثار کلاسیک ادبیات روسیه و اقتباس از فضای اجتماعی ایران معاصر، به روایت زندگی شخصیتهایی میپردازد که درگیر بحرانهای اقتصادی، خانوادگی و اخلاقی هستند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بلورهای شکسته
«بلورهای شکسته» اثری است که در قالب فیلمنامه نوشته شده و فضای اجتماعی و خانوادگی ایران معاصر را به تصویر میکشد. نویسنده با الهام از آثار نویسندگانی چون چخوف و داستایوفسکی، تلاش کرده است مفاهیم تراژدی، فقر، اعتیاد و فروپاشی خانواده را در بستر جامعهای در حال گذار روایت کند. داستان در تهران و شهرهای شمالی ایران میگذرد و شخصیتهای اصلی آن با مشکلاتی چون اعتیاد، فقر، طلاق، بیماری و فشارهای اجتماعی دستوپنجه نرم میکنند. این فیلمنامه با نگاهی واقعگرایانه، زندگی طبقات فرودست و متوسط جامعه را به تصویر میکشد و از خلال روایتهای روزمره، به نقد ساختارهای اجتماعی و اقتصادی میپردازد. نویسنده در مقدمه اشاره میکند که این اثر تلاشی برای اقتباس و بومیسازی داستان «جنایت و مکافات» داستایوفسکی در شرایط امروز ایران است. فضای اثر، تلخ و تراژیک است و شخصیتها اغلب در موقعیتهای دشوار و انتخابهای اخلاقی پیچیده قرار میگیرند. «بلورهای شکسته» در سالهای اخیر نوشته شده و بازتابدهندهٔ دغدغههای اجتماعی و فردی جامعهٔ معاصر ایران است.
خلاصه کتاب بلورهای شکسته
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان «بلورهای شکسته» با روایت زندگی سهراب، جوانی تحصیلکرده اما گرفتار اعتیاد، آغاز میشود که پس از گذراندن دورهای در کمپ ترک اعتیاد، ناچار به بازگشت به جامعهای میشود که برایش بیرحم و بیاعتماد است. سهراب پس از مرگ حامی مالیاش، با واقعیتهای تلخ زندگی روبهرو میشود: خانوادهای که درگیر بحران مالی و تهدید به بیخانمانی است، خواهری که برای نجات خانواده مجبور به پذیرش پیشنهاد ازدواج موقت با مردی ثروتمند و مسن میشود، و مادری که زیر بار فشارها دچار بیماری و سکته میشود. در کنار این خط اصلی، داستانهایی از زندگی دیگر شخصیتها نیز روایت میشود: زنی که برای تأمین هزینههای درمان پدر بیمارش ناچار به گرفتن وام با بهرهٔ سنگین از پیرزنی نزولخوار میشود، مردی که آخرین یادگار خانوادگیاش را گرو میگذارد، و خانوادههایی که درگیر فقر و بیپناهیاند. سهراب در تلاش است با نوشتن فیلمنامهای، راهی برای خروج از این وضعیت پیدا کند اما با موانع اجتماعی و اخلاقی متعددی روبهرو میشود. روایت اثر، لایههای مختلف جامعه را به تصویر میکشد: از کمپ ترک اعتیاد تا محلههای فقیرنشین، از خانههای مجلل تا کوچههای تاریک و پر از معتاد. در نهایت، داستان به تقابل امید و ناامیدی، اخلاق و بقا، و تلاش برای حفظ کرامت انسانی در شرایط دشوار میپردازد، بیآنکه پایانی قطعی یا راهحلی ساده ارائه دهد.
چرا باید کتاب بلورهای شکسته را خواند؟
این فیلمنامه با روایتی چندلایه و شخصیتپردازیهای ملموس، تصویری بیپرده از بحرانهای اجتماعی و خانوادگی در جامعهٔ امروز ایران ارائه میدهد. «بلورهای شکسته» با الهام از آثار کلاسیک، به سراغ موضوعاتی چون اعتیاد، فقر، فروپاشی خانواده و اخلاقیات در شرایط دشوار میرود و تلاش میکند پیچیدگیهای انتخابهای انسانی را در بستر جامعهای پرتنش به تصویر بکشد. مطالعهٔ این اثر فرصتی است برای مواجهه با واقعیتهای تلخ و گاه نادیدهگرفتهشدهٔ زندگی روزمره و تأمل دربارهٔ نقش فرد و جامعه در شکلگیری سرنوشت انسانها.
خواندن کتاب بلورهای شکسته را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به فیلمنامهنویسی، ادبیات اجتماعی و داستانهایی با محوریت بحرانهای خانوادگی و اجتماعی مناسب است. همچنین کسانی که دغدغهٔ مسائل اعتیاد، فقر، فروپاشی خانواده و نقد ساختارهای اجتماعی را دارند، میتوانند با خواندن این اثر به درک عمیقتری از این موضوعات برسند.
فهرست کتاب بلورهای شکسته
- مقدمه: نویسنده دربارهٔ دغدغههایش در باب بازیگری، شخصیتپردازی و الهام از آثار چخوف و داستایوفسکی توضیح میدهد.- سکانسهای مترو و کمپ ترک اعتیاد: معرفی شخصیت سهراب و دیگر بیماران کمپ، نمایش روند ترک اعتیاد و گفتگوهای کلیدی دربارهٔ امید و ناامیدی.- روایت زندگی خانوادهٔ سهراب: بحران مالی، تهدید به بیخانمانی، بیماری مادر و تصمیمات دشوار اعظم (خواهر سهراب).- سکانسهای پیرزن نزولخوار: نمایش مراجعهٔ افراد مختلف برای گرفتن وام و گرو گذاشتن اشیای ارزشمند، بازتاب فقر و استیصال مردم.- روایتهای فرعی: داستان خانوادهٔ بهار، پدر معتاد و تلاش دختر برای تأمین هزینههای زندگی، حضور شخصیتهایی چون ممد و دیگران در محلههای فقیرنشین.- تقابل با مردان ثروتمند: پیشنهاد ازدواج موقت به اعظم، کشمکشهای اخلاقی و خانوادگی، و تأثیر این تصمیمات بر سرنوشت خانواده.- سکانسهای بیمارستان و بحرانهای مالی: تلاش برای تأمین هزینههای درمان مادر، مواجهه با ساختارهای ناکارآمد و بیرحم اجتماعی.- پایانبندی باز: داستان با گرههای حلنشده و سرنوشت نامعلوم شخصیتها به پایان میرسد و مخاطب را به تأمل دربارهٔ سرنوشت انسانها در جامعهٔ معاصر دعوت میکند.
بخشی از کتاب بلورهای شکسته
«راستش چطور... چطوری بگم [مکث] با خودم میگم من کیم؟ از کجا اومدم؟ اصلاً چطوری میتونم براتون حرف بزنم؟ [مکث] وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم که هیچ فرقی بین من و شماها نیس... اتفاقاً شماها خیلی از من جلوترید [سکوت] راستش اینجا دیگه خونه من شده بود. فکر نمیکردم که دیگه باید از اینجا برم تا اینکه...[مکث ] چند وقت پیش بود؛ طوری من رو آوردن اینجا که حتی روی پای خودمم نبودم... دست و پاهامو گرفتن و گذاشتن روی تخت [مکث ] اونقدر مواد زده بودم که تاسه روز نمیدونستم کجام [مکث ] اوه... اوه... روزای عجییی بود[مکث] من به سوی یه نبردی رفتم که انگار خودم فک میکردم از پیش بازندم [مکث] باید... ۱۷ باید با هیولایی میجنگیدم... هیولایی که سالها خودم قدرتمندش کرده بودم [مکث] و این هیولا خوراکی نداره جز اراده ما [مکث] به محض اینکه ارادم میخواست جوونه بزنه؛ مثل یه موجود گرسنه میومد و ارادم رو میبلعید... و منتظر اراده بعدی بود. خوراکش. فهمیدم که نباید بذارم که به خوراکش برسه. و این باعث شد.. البته با کمک آقای دکتر مویدی و پرسنل مهربونشون که یه نعمتیه واقعاٌ.. خیلی صبورانه با من برخورد میکردن [مکث] (با خنده) کمم ضعیفتر میشه تا جایی که میتونم سرش رو ببرم. اولش خیلی سخته... خیلیا... اصلا... اصلا به گفتن نمیاد. این سختی. مداومت و پافشاری هر لحظه سادهترش میکنه [مکث] ببینم... مگه آدما... همه آدمای موفق تو زندگیشون» چطور موفق میشن؟ درسته مثه نبرد ماس... اونا هم باید با خودشون بجنگن تا پیروز بشن؛ مثه اون کاری که ما داریم میکنیم... البته من همیشه میگم کار ما سختتره» چون اون هیولا جسم ما رو هم میخوره و ما باید از جسممون هم بندازیمش بیرون. میدونم... میدونم خیلی سخته. مگه زندگی هیچ وقت آسونم بوده؟ اینم جزئی از اونه... مرحلهایه که باید پشت سرش گذاشت. [مکث] جسمتون رو بذارید در اختیار پرسنل با داروهای خاص خودشون آرومش می کنن... و ذهنتون رو بذارید در اختیار خودتون. و باهاش مبارزه کنید. بدون مبارزه هیچ پیروزی به دست نمیاد؛ اگه پاتون رو از اینجا بذارید بیرون دوباره میرید دنبالش. هرچی هم پاک بشید. [مکث] پس مبارزه رو جدی بگیرید... یاد بگیرید... چون چیزیه که اون هیولا اولین خوراکشه که میخوردش. باید دوباره یاد بگیرید که مبارزه کنبد. وقتی که پیروز شدید دیگه تمومه.. طعم شیرین پیروزی واسه همیشه زیر زبونتون میمونه [مکث] فقط شروع کنید. شاید به جرات بگم هیچ کدوم از شما مثل من وضعیتتون بد نبوده» میتونید بپرسید. ولی حالا ببینید... چون خواستم» چون خواستم. و چون خواستم [مکث ] انسان موجود عجیبیه... هرچی که بخواد میتونه به دست بیاره و این جذابیت و تراژدی ماجراست. ما باید بدونیم که چه موجود شگفت انگیزی هستیم [سکوت] خب دیگه بیخیال.. زندگی کنید... حال کنید و باور کنید؛ خیلی ناراحتم که میخوام ترکتون کنم ولی (با خنده) باید اینا بندازنم بیرون. دست خودم بود نمیرفتم... (بقیه لبخندی میزنند) خب دیگه ما بریم»
حجم
۹۸۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۰۶ صفحه
حجم
۹۸۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۰۶ صفحه