
کتاب روانشناسی ثروت
معرفی کتاب روانشناسی ثروت
کتاب روانشناسی ثروت با عنوان اصلی The psychology of wealth نوشتهٔ چارلز ریچاردز و ترجمهٔ سیدخشایار کیافر توسط انتشارات کدیور منتشر شده است. نویسنده در این اثر بیان کرده است گه چگونه رابطهٔ خود با پول را درک کنید و به رفاه دست یابید. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب روانشناسی ثروت
چارلز ریچاردز در کتاب روانشناسی ثروت به بررسی جدی روانشناسی ثروت پرداخته است. او مطالعه را آغاز کرد و به دنبال افرادی گشت که رابطهای سالم با پول نشان میدادند. هدف او درک این موضوع بود که این افراد چه دانشی دربارهٔ رفاه دارند که بسیاری از افراد دیگر از آن بیاطلاع هستند. نویسنده میخواست بداند که طرز فکر و اقدامات متفاوت آنها چیست. او با افرادی مصاحبه کرد که به نظر میرسید به طور ذاتی از روانشناسی ثروت برخوردارند یا آن را کسب کردهاند. علاوه بر این، با اساتید مالی، قانونگذاران، مشاوران و مشاوران اعتباری نیز گفتگو کرد. او به سمینارها و کنفرانسهای مطبوعاتی سفر کرد و به سخنان افرادی که تحت تأثیر رکود اقتصادی قرار گرفته بودند گوش داد. همچنین با صاحبان کسبوکارهای بینالمللی موفق، افرادی با منابع محدود که زندگی متعادلی ایجاد کرده بودند و کسانی که زندگی خود را وقف سازمانهای غیرانتفاعی کرده و در انتخابهای شخصی خود احساس رفاه میکردند، صحبت کرد. به عبارت دیگر، نویسنده به دنبال افرادی بود که تصور میکرد ممکن است پاسخهایی داشته باشند و خرد و داستانهای آنها هسته اصلی این کتاب را تشکیل میدهد. از دل این داستانها، تصویری از روانشناسی ثروت شکل گرفت. نویسنده در آن عناصر جذابی از عزت نفس، مسئولیتپذیری، ریسکپذیری، موفقیت و عزم را مشاهده کرد. او همچنین آموخت که افراد با روانشناسی ثروت چگونه با موانع و شکستها روبرو میشوند. او دید که چگونه آنها از سر قدردانی به بخشش به دیگران میپردازند و به طور شهودی درک میکنند که بخشش بخشی از پیشرفت خودشان است. در داستانهای افرادی که یا انتخاب میکنند یا مجبور میشوند زندگی خود را از نو آغاز کنند، درسهای دلگرمکنندهای درباره ظرفیت تقریباً نامحدود انسانها برای سازگاری و شکوفایی یافت. یکی از جنبههای بحران اقتصادی جهانی که همچنان نقش مهمی برای افراد و اقتصاد ایفا میکند، مسئله بدهی است. بدهی توجه زیادی را به خود جلب کرده و در صدر بسیاری از بحثها قرار دارد؛ این موضوع هم بحث و هم اضطراب را برمیانگیزد. نویسنده میدانست که بررسی بدهی برای درک روانشناسی ثروت ضروری خواهد بود. یکی از غیرمنتظرهترین یافتههای او این بود که در حالی که بدهی اخیراً باعث نابودی برخی از صاحبخانهها و مصرفکنندگان شده است، بسیاری از افرادی که به طور منظم از اعتبار استفاده میکنند در مشکل نیستند. برعکس، او دربارهٔ روشهای قرض گرفتن آموخت که به افراد کمک میکند هم از نظر مالی و هم روانی پیشرفت کنند. بنابراین، او عمیقتر به این موضوع پرداخت و دریافت که بدهی، با وجود بدنامی، در طول تاریخ موتور اصلی رشد، پیشرفت و رفاه بوده است؛ هم برای افراد و هم برای اقتصاد، بدهی، زمانی که عاقلانه استفاده شود، میتواند مفید باشد. به نظر میرسد آنچه افراد را، هم به صورت فردی و هم جمعی، دچار مشکل کرده است، رفتار ناخودآگاه است. به بسیاری از جهات، آنها به نوعی بیتوجهی در قرض گرفتن و خرج کردن افتادهاند و این فعالیتها را از اهداف گستردهتر، موفقیت و پیشرفت واقعی جدا کردهاند. شاید تعجبآور نباشد که نویسنده در افراد با روانشناسی سالم ثروت، عادتهای خرج کردن، قرض گرفتن و - مهمتر از همه - زندگی آگاهانه را یافت. به نظر میرسد این عادتهای آگاهی راز تبدیل حتی محدودکنندهترین شرایط به موفقیت مالی و روانی را در خود دارند.
خواندن کتاب روانشناسی ثروت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران آثار موفقیت و خودیاری پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب روانشناسی ثروت
«دکتر مایکل استرن زمانی که در مینهسوتا مشغول به کار بود، درباره مری شنید. داستان او نشان میدهد که اگر مایکل تصمیم به بازآفرینی زندگیاش نمیگرفت، جهان چه چیزی را از دست میداد. مری به دلیل یک ضربه مغزی جدی، توانایی راه رفتن، صحبت کردن و عملکرد طبیعی خود را از دست داده بود. او قبل از آسیب دیدگی، نویسنده، تهیهکننده و سخنران بود. هنگامی که با خانوادهاش بیرون غذا میخورد، یک لامپ سنگین به سرش برخورد کرد. در ابتدا، نتیجه فقط یک برآمدگی بزرگ و سردرد بود. اما صبح روز بعد با درد شدید و سطحی از اختلال عملکرد بیدار شد که او را برای سال بعد در بستر نگه داشت، عمدتاً در حال خواب یا گریه از درد.
شوهرش او را نزد متخصصان مغز و اعصاب برد؛ وقتی آنها نتوانستند کمک کنند، او را نزد انواع متخصصان دیگر برد. تعداد قرارهای ملاقات بیش از حد شمارش بود و فقط برخی از آنها تحت پوشش بیمه قرار میگرفتند. پس از ماهها، مری هنوز نمیتوانست بدون کمک راه برود و وقتی صحبت میکرد، حرفهایش کم یا بیمعنی بود. یک سال پس از حادثه، پزشکان به شوهرش گفتند که آسیب مغزی دائمی است.
یک دوست که بسیار نگران بود، درباره وضعیت مری به مایکل گفت. مایکل داوطلب شد تا به خانه او بیاید و او را معاینه کند. با تکنیکهای ملایمی که کامل کرده و از آن خود ساخته بود، با مری کار کرد. هر بار که میرفت، حال مری کمی بهتر میشد. در عرض چند هفته، او کاملاً کارآمد شد - در واقع، حتی از قبل از تصادفش هم بهتر شده بود. به نظر میرسید تکنیکهای مایکل به مغز او کمک کرده بود تا حتی بهتر از قبل عمل کند. ریاضیات که زمانی مایه دردسرش بود، به شور و شوق جدیدش تبدیل شد. اکنون که کاملاً بهبود یافته بود، در خانواده و جامعهاش مشارکت میکرد و به سر کار بازگشت.»
حجم
۲۰۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۵۱ صفحه
حجم
۲۰۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۵۱ صفحه