کتاب ورود مدیران
معرفی کتاب ورود مدیران
کتاب الکترونیکی ورود مدیران نوشتۀ هربرت ریب و ترجمۀ غزل انتظامی است و انتشارات نمای علم آن را منتشر کرده است. کتاب ورود مدیران، راهنمای خوبی برای مدیرانی است که در نظر دارند نحوۀ مدیریت خود را بهبود بخشیده و ارتقا دهند.
درباره کتاب ورود مدیران
پیش از هر چیزی بهتر است بدانیم تعریف مدیریت چیست. مدیریت به نحوهٔ سازماندهی، هدایت جریان امور، عملیات و وظایف کارمندان در جهت دستیابی به اهداف سازمان یا کسبوکار اطلاق میشود. یک مدیر ایدهآل، ساختار سازمانی محکمی را شکل میدهد و به بهترین شکل، هدایت کارکنان را به دست میگیرد.
هر مدیری موظف است اهداف و مقاصد نهایی سازمان و کسبوکار را مشخص کند، برنامهریزی اصولی انجام دهد، استراتژیهایی را برای بهبود عملکرد و بهرهوری تعیین کند، بستر رشد و آموزش کارکنان را فراهم کند، به کارکنان انگیزه بدهد، تأثیرگذار و الهامبخش باشد، بر میزان بودجه و سطح بهرهوری و عملکرد سازمان و کسبوکار نظارت داشته باشد، مشکلات مشتری را بشناسد و در جهت رفعشان گام بردارد.
کتاب ورود مدیران در نظر دارد تا پیشنهادات و نکاتی را در قالبی بسیار فشرده و به صورت کاملاً عملی ارائه دهد که به دلیل اینکه این پیشنهادات بر اساس تجربیات شخصی نویسندۀ آن انجام شدهاند میتوانند بسیار مؤثر باشند. هدف این کتاب اثبات این موضوع و نشان دادن این است که چگونه با روشها، ابزارها و قدمهای نسبتاً کم و کوچکی یک رهبر میتواند خیلی سریع کارآمد و اثرگذار باشد.
خواندن کتاب ورود مدیران را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای کسانی که به مسائل مدیریتی علاقه دارند مناسب است.
بخشی از کتاب ورود مدیران
«ارسطو گفت: آغاز نیمی از کل است. به نظر من، این در مورد شروع یک موقعیت رهبري صدق نمیکند، چه اولین موقعیت باشد و چه براي یک قدم شغلی بیشتر. براي چنین شروعی به نظر من نزدیک به صد در صد کل است. همه ما دوران مدرسه خود را به یاد میآوریم، به خصوص زمانی که نوجوان بودیم. وقتی معلم جدیدي وارد کلاس ما شد، در همان درس اول تصمیم گرفته شد که به او احترام بگذاریم یا خیر. در حالی که ضربالمثل رایج این است که «همه شروعها سخت است»، من فکر نمیکنم این بیانیه در مورد چیزي که من بهعنوان یک نقش رهبري جدید مینامم صدق کند. من شروعهای ناخوشایند یا پذیرش اشتباه رهبران زیادي را دیدهام. رهبران به سادگی نمیدانستند که چرا براي مدت طولانی و یا حتی هرگز به عنوان رهبران معتبر شناخته و پذیرفته نشدهاند. به عنوان مثال، هانس روز اول خود را به تیمش معرفی کرد و گفت: «من هانس هستم، میخواهم بدانید این شغل رؤیایی من نیست، اما آن را پذیرفتهام.» چه فاجعه ایی! او هرگز بهبود نیافت و پس از ۲ سال شغل خود را تغییر داد و با ناامیدی شرکت را ترك کرد...»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۶۴ صفحه