دانلود و خرید کتاب کیمچی و کالاماری رز کنت ترجمه لیدا علیزاده
تصویر جلد کتاب کیمچی و کالاماری

کتاب کیمچی و کالاماری

نویسنده:رز کنت
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب کیمچی و کالاماری

کتاب کیمچی و کالاماری نوشتهٔ رز کنت و ترجمهٔ لیدا علیزاده است. انتشارات آقایی این کتاب را منتشر کرده است.

درباره کتاب کیمچی و کالاماری

کتاب کیمچی و کالاماری یک رمان نوجوان است که موضوعات هویت، فرهنگ و چالش‌های مربوط به بلوغ را به تصویر می‌کشد. این کتاب درباره‌ی نوجوان است که تاکنون نه تنها با کشور زادگاهش کره آشنا نشده‌ بلکه حتی خیلی هم از گذشته‌ٔ خود نمی‌داند و پدر و مادر اصلی خود را نیز به نوعی فراموش کرده‌ است. این کتاب به بررسی این نکته می‌پردازد که چگونه هویت فرهنگی می‌تواند بر تصمیم‌گیری و ارتباطات فرد تأثیر بگذارد و اینکه افراد چگونه می‌توانند هویت‌های گوناگون خود را ادغام کنند. کیمچی و کالاماری به چالش‌های مربوط به رشد نوجوانان، از جمله فشار همسالان، فقدان اعتماد به نفس و تلاش برای پذیرش اجتماعی تمرکز دارد. داستان چگونگی تعامل و ادغام عناصر فرهنگی مختلف، به‌ویژه در یک خانواده چند قومی را به تصویر می‌کشد و به خواننده امکان می‌دهد تا منظور داستان را بهتر درک کند.

خواندن کتاب کیمچی و کالاماری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان خارجی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب کیمچی و کالاماری

«مامان اول خواست چیزی بگه اما یکم صبر کرد. انگار از گفتنش پشیمون شد.

واسه همین گفت: فکر می‌کنم حالا زوده راجع به این چیزا حرف بزنیم من می‌خواستم وقتی بزرگتر شدی موضوع رو بهت بگم.

- کدوم موضوع رو مامان؟

- اطلاعاتی که پرورشگاه در اختیارمون گذاشته.. البته خیلی هم زیاد نیستن

- مامان خواهش می‌کنم همشو بهم بگو

- به ما گفتن که تو رو تو جنوب شهر بوسان توی پارکینگ اداره پلیس پیدات کردم... انگار یه پیرزنی داشته از بازار ماهی برمی‌گشته که صدای تو توجهش رو جلب می‌کنه... بعد تو را در حالی که لای یه پتو پیچیده شده بودی توی یه سبد پیدات می‌کنه

تو دلم گفتم شبیه داستان حضرت موسی...‌ شایدم قبل از اون من توی رودخونه بوسان مثل حضرت موسی رها شده بودم.

- اسم مادرم چی بوده؟

- نمی‌دونم

- اون پیرزن کی منو پیدا کرده؟

- هفتم ماه می

- ولی تولد من پنجم میه... این یعنی مامانم دو روز از من مراقبت کرده شایدم اصلاً نمی‌خواسته منو از دست بده و دوستم داشته

مامان در حالی که چشماش پر از اشک شد سرش رو تکون داد..

عذاب وجدان گرفتم چون اصلاً دوست نداشتم اشکشو در بیارم.

فریزر همیشه جاهایی می‌خوابید که لج ماها رو در می‌آورد ظاهرا این بار هم روی پازل خوابیده بود چون سوفی داد زد: برو اونور گربه دیوونه

مامان گفت: چرا این سوالا رو می‌پرسی؟

می‌خواستم راجع به مقاله براش حرف بزنم اما وقتی چشمای پر از اشکش رو دیدم پشیمون شدم. لابد اون الان فکر می‌کنه مامان خوبی برام نبوده که من دنبال مامان واقعیم می‌گردم.

واسه همین گفتم: یه تازه واردی که کره‌ایه اومده تو مدرسه. واسه همین کنجکاو شدم

مامان چیزی نگفت و پوره‌های سیب زمینی رو ریخت توی بشقابا.

گفتم: مامان شاید من دچار توطیه ی بچه ربایی شده باشم اصلاً شاید اون پیرزنه هم قسمتی از ماجرا بوده.. خودش اول منو دزدیده و بعد ترسیده که پلیس دستگیرش کنه و اون داستان رو سرهم کرده

- نه عزیزم بعید می‌دونم اینطوری باشه. پرورشگاه به ما گفت تو کره خیلی از این اتفاقا می‌افته... مادرا جاهایی که فکر می‌کنن امنیت داره بچه هاشون و رها می‌کنن و میرن

بعد نگاهی به من کرد و گفت: تو کره مامانایی که سرپرست ندارن نمی‌تونن بچه‌هاشونو نگه دارن چون اونجا این خیلی بده مردم خیلی بد بهشون نگاه می‌کنن.... اونجا اینطوریه که به اینجور مامانا کار و خونه هم نمیدن.... لابد مامان تو هم نمی‌خواسته تو زندگی سختی داشته باشی و اونقدر دوستت داشته که می‌خواسته راحت زندگی کنی.

- خب چرا مامانای کره زیر بار اینطور حرفا میرن؟

- من قبلاً یه مقاله‌ای خوندم راجع به این موضوع...‌ نوشته بود کره‌ای‌ها به فرزند خوندگی هیچ اعتقادی ندارن و بزرگ کردن بچه یکی دیگه رو کار غیر طبیعی می‌دونن... این اتفاق خیلی بدیه.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۷۸۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۴ صفحه

حجم

۷۸۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۵۴ صفحه

قیمت:
۲۵,۳۰۰
تومان