کتاب از سرگذشت ...

کتاب از سرگذشت ... با گردآوری محمدرضا سرابندی در انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است.

کتاب از سرگذشت ...

کتاب از سرگذشت ... دربارۀ زندگی و فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی سید محمدحسن خامنه‌ای برادر کوچک‌تر آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی است. این کتاب در قالب تاریخ شفاهی و طی جلسات مصاحبه با راوی گردآوری و نوشته شده است.

در این کتاب سید محمدحسن خامنه‌ای از خاطراتش دربارۀ دورۀ انقلاب و مبارزات انقلابی در شهر مشهد، دستگیری به دست ساواک و زندانی شدن می‌گوید. سید محمدحسن خامنه‌ای یکی از نیروهای انقلابی مسلمان و پیرو نهضت امام خمینی در شهر مشهد بود. بخشی از دوران تحصیلش را در دارالتعلیم مشهد گذراند و بخش دیگر را در دبیرستان‌های علوی، جهان دانش و اسدی. بعد از گرفتن دیپلم وارد جریان مبارزه با حکومت پهلوی شد و در سال‌های ابتدایی دهۀ ۱۳۵۰ اعلامه‌های امام خمینی را توزیع می‌کرد و به‌واسطۀ فعالیت‌های خود و برادرانش سید علی و سید هادی، بارها به ساواک احضار و بازجویی شد. در ۱۳۵۲ با اعتراف یکی از بازداشت‌شدگان به ساواک، سید حسن خامنه‌ای به‌ جرم مشارکت در تهیه و توزیع اعلامیه در مشهد دستگیر و پس از بازجویی اولیه، همراه فرد دیگری به‌ نام محمدرضا توتونچی معروف به توکلی به کمیتۀ مشترک ضدخرابکاری منتقل شد. او در طول بازداشت در کمیتۀ مشترک ضدخرابکاری با علی شریعتی هم‌سلول و آشنا شد. بعد از محاکمه به یک سال حبس محکوم و به زندان قصر فرستاده شد. بعد از یک سال آزاد شد و با گذراندن دورۀ دانشسرای راهنمایی به‌ عنوان معلم مقطع راهنمایی جذب آموزش و پرورش شد. سال ۱۳۵۷ به‌واسطۀ فعالیت‌های انقلابی علیه حکومت از آموزش و پرورش اخراج شد. او پس از پیروزی انقلاب مدتی را در آموزش و پرورش گذراند و سپس به‌ عنوان مدیرکل ارشاد اسلامی استان خراسان مشغول به فعالیت شد. از دیگر سمت‌ها و مسئولیت‌های سید حسن خامنه‌ای، ریاست بازرسی و نمایندگی وزیر نفت و عضویت در شورای نظارت بر آثار نمایشی بود.

کتاب از سرگذشت... ۹ فصل دارد و شامل خاطرات دورۀ کودکی و خانواده، دوران مدرسه، ورود به دنیای سیاست و مبارزه، دستگیری و بازداشت در کمیتۀ مشترک ضد خرابکاری، خاطرات دورۀ زندان و ماه‌های پایانی انقلاب است. فصل آخر کتاب نیز با عنوان «در محضر ولایت»، خاطراتی از سبک زندگی آیت‌الله خامنه‌ای تعریف می‌کند.

خواندن کتاب از سرگذشت... را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به دوستداران کتاب‌های خاطرات، تاریخ شفاهی و تاریخ انقلاب اسلامی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب از سرگذشت...

«کمیته مشترک ضدخرابکاری در واقع یکی از ساختمان‌های باغ ملی (مشق قدیم) در ابتدای خیابان فردوسی جنوبی بود؛ ساختمانی مخوف که دارای سه‌طبقه بود. کمیته مشترک ضدخرابکاری شش بند داشت که چهاربند آن فقط انفرادی و دو بند دیگر عمومی بودند. ساختمان کمیته مشترک مثل آرم بانک تجارت سه تا یال دارد و وسط آن دایره‌ای شکل است. البته این تصویر من از همان زمان بازداشت در کمیته مشترک است و پس از انقلاب به آنجا نرفته‌ام و شکل آن را ندیده‌ام. یال این‌ساختمان سه طبقه بود و در طبقه همکف بند یک و دو قرار داشت که در آنجا اتاق‌های بزرگ قدیمی را به‌صورت سلول‌های کوچک تغییر شکل داده بودند و چون این ساختمان خیلی قدیمی بود، اتاق‌ها و سلول‌های آن به‌ویژه در طبقه همکف نمناک بود. آقا سیدعلی و سید هادی برادران بزرگ‌تر من هرکدام مدتی در بند یک و دو بازداشت بودند. بند سه و چهار کمی بهتر و تمیزتر بود که البته آن هم اتاق‌هایی بود که به‌صورت سلول درآورده و بیشتر انفرادی بودند. اما بند پنج و شش به‌صورت همان اتاق‌های سابق باقی مانده و فقط کمی تغییرات و بازسازی در آن انجام داده بودند.»