کتاب مشق شب
معرفی کتاب مشق شب
کتاب مشق شب نوشتهٔ عسل اسکندری است. انتشارات اودیسه این رمان معاصر ایرانی را منتشر کرده است؛ جلد سوم از مجموعهٔ «همگناه».
درباره کتاب مشق شب
کتاب مشق شب حاوی یک رمان معاصر و ایرانی است که ۹ فصل دارد. این رمان که یک راوی اولشخص دارد، از جایی شروع میشود که راوی از درزدن «هانیه» و ورود او به اتاق میگوید. هانیه برای راوی قهوه آورده است. او منشی مطب راوی است. داستان چیست؟ این کتاب را بخوانید تا بدانید. این رمان جلد سوم از مجموعهٔ «همگناه» را در بر گرفته است.
خواندن کتاب مشق شب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مشق شب
«هاج و واج، با قلبی لبریز از عذاب وجدان سوار ماشین شدم
اون شب تنها دلخوشیم تو دنیا یه دختر بچه با نمک شده بود، که با خندههاش من رو از این دنیای کثیف میکند و با خودش به دنیای قشنگش میبرد، موقع بستنی خوردن به چشمای قشنگش خیره شدم، یک آن حضور بردیا رو احساس کردم، نتونستم به حس ترسم غلبه کنم، تنهایی از پسش بر نمیومدم، شبنم رو سریع بغل کردم، شبنم در گوشم گفت: بابایی چی شده
گفتم: هیچی عزیزم، چیزی نشده، دلم یهو برات خیلی تنگ شد
دختر نازنینم هم با رفتار من ترسیده بود، تنها کاری که به ذهنم رسید بغل کردنش بود، چند دقیقه به همین حالت سپری شد و بستنی جفتمون آب …
برای عوض شدن حال و هوای تو، همراه شبنم به مغازه لباس فروشی دوستم رفتیم، کت دامن زیبایی به انتخاب دختر قشنگم برات هدیه گرفتیم، البته فقط یکبار مرحمت کردی و پوشیدی … هیچ وقت دلت با من صاف نبود، و این منو، خیلی آزار میداد، اون روزا چه کردی با من!
با منی که همه وجودم خواستنت رو فریاد میزد.
هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق
کاین همه گفتند و آخر نیست این افسانه را
در راه برگشت به منزل، از آینه حواسم یک لحظه رفت پی دلبریهای شبنم، این دختر خدای زیبایی بود، یک آن متوجه حضور سایه ای نزدیک ماشین شدم، ترمز کردم، شبنم جیغ کشید، خودم وحشت زده از ماشین پیاده شدم، حس کردم سپر با چیزی یا کسی برخورد کرده، دور تا دور ماشین رو وارسی کردم، عابری از دور در حال قدم زدن بود، متوجه حضورش شدم، پسر جوانی بود، نزدیکتر شد
- سلام، اتفاقی افتاده؟
- سلام، نه چیزی نشده، فکر کردم به گربه ای چیزی زدم، وایسادم چک کنم
- احتمالتون درسته، چون سپری ماشینتون خونیه،
حالم بد بود، بدتر شد، با چراغ قوه موبایل زیر ماشین رو بررسی کردیم، خبری از جنازه هیچ حیوونی نبود،
حواسم بدجوری درگیر شده بود، پسر جوان صدایم زد
-بیاین اینجاست، زنده ست، اگه همین الان برسونینش دامپزشکی زنده میمونه
گربه بود، انگار باردار بود، با کمک پسر جوان سریع از کنار جوب خیابان بلندش کردیم.. گربه رفت اتاق عمل، نمی دونم چرا یاد همون روز کذایی نحس افتادم، از پسر جوان به خاطر تیز بینی و کمکش تشکر کردم، خداحافظی کرد و رفت، حالا من ماندم و شبنم
-بابایی خوب میشه؟
-آره قربونت برم زودی خوب میشه
- قول قول؟
- قول قول»
حجم
۸۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه
حجم
۸۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۵۸ صفحه
نظرات کاربران
با توجه به قدرت قلم نویسنده پیشنهاد میکنم حتما این کتاب را بخوانید که از خواندنش لذت خواهید برد
کتاب عالی ای هست و نویسنده داستان را بسیار ماهرانه به خوانندگان القا می کند .
جلد یک و دو بهتره قبل از جلد 3 خونده بشه تا کاملا با شخصیت های رمان هم زاد پنداری کنیم داستان چون در مورد شیوع ویروس کرونا ست به مخاطب حس عجیبی رو منتقل می کنه خسته نباشید میگم
خوشمان آمد