کتاب بازسازی زندگی

کتاب بازسازی زندگی نوشتهٔ شریل ریچاردسون و ترجمهٔ هایده غلامی و ویراستهٔ فاطمه پورهاشمی است. انتشارات طلایه این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی ۵۲ راه عملی و الهام‌بخش برای بهبود زندگی‌تان، هر هفته یک‌بار.

درباره کتاب بازسازی زندگی

شریل ریچاردسون در کتاب بازسازی زندگی ۵۲ راه عملی و الهام بخش برای بهبود زندگی‌ را ارائه کرده است؛ این راه‌ها باید به‌صورت هفتگی به مرحلهٔ عمل برسند. شریل ریچاردسون در این اثر بیان کرده است که وقتی که شما شروع به انجام‌دادن تکالیف هفتگی چالش عملی کردید، خواهید دید که چگونه یک هفته بر پایهٔ هفته دیگر شکل می‌گیرد و قبل‌از اینکه متوجه شوید، شروع به تجربهٔ تغییرات مثبت مهمی در زندگی تان خواهید کرد. او معتقد است که زمانی که شروع به ایجاد تغییرات به صورت هفتگی کردید، زندگی‌تان راه‌های فوق‌العاده‌ای را برای شما نمایان می‌کند. هنگامی که شما آشفتگی‌ها را برطرف ساخته، با خرد درونی خود ارتباط برقرار کردید، شخصیت خود را قوی‌تر کرده و وارد چالش های یک زندگی با کیفیت بالا شدید، درخواهید یافت که بخش گمشدهٔ وجودتان از نو یکپارچه شده و یک زندگی شگفت‌انگیز را تجربه می‌کنید.

خواندن کتاب بازسازی زندگی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران آثار موفقیت و خودیاری پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب بازسازی زندگی

«من به میزان زیادی برای تمام آنچه که در سال گذشته در زندگیم روی داده احساس رضایت می کنم. موفقیت اولین کتابم و فرصت سفر به گوشه و کنار کشور و ملاقات با انسانهایی فوق العاده، رویایی بود که به حقیقت پیوست. من سخت کار کردم و ارزش آن را داشتم. یکی از مزایای برنامه مسافرتی فشرده من عبارت است از آگاهی دقیق از آنچه که واقعاً اهمیت دارد. دور بودن از خانه و گذراندن وقت کم با افرادی که دوستشان دارید موجب می شود که شما دید جامعی از همه چیز به دست بیاورید. اگرچه انتشار یک کتاب و یک زندگی اجتماعی ممکن است جذاب به نظر برسد اما آنها در مقایسه با ارتباطات عمیق و پایداری که من با خانواده و دوستانم دارم اهمیت خود را از دست می دهند. پس از حدود یک سال دوری و تحقق بخشیدن به یک آرزو توانستم به یک درک واقعی دست یابم.

وقتی که ما به پایان عمر خود می رسیم، موفقیت شغلی یا موفقیتهایی که بدان نائل شده ایم یا اندازه حسابهای بانکی ما اهمیتی ندارند. در عوض افرادی که دوستشان داریم یا کسانی که دوستمان دارند، زندگی ما (و قلبهایمان را) پربار می کنند. ما به آسانی از ارزش روابط مهم خود غافل می شویم. ما در زندگی پرمشغله خود غرق می شویم و اولین کسانی که تاوان آن را می پردازند نزدیک ترین افراد به ما هستند مثل همسرمان، خانواده، فرزندان و دوستان. مسئولیتها بر سر راهمان قرار می گیرند و در برابر افرادی که دوستشان داریم بهانه تراشی می کنیم، به این امید که آنها ما را درک خواهند کرد (که معمولاً برای مدتی این کار را می کنند).

قرار دادن روابط در یک اولویت بالاتر ممکن است به معنی گفتن نه به رئیس تان باشد، زمانی که او از شما می خواهد که تا دیر وقت کار کنید، اما شما ترجیح می دهید شام را با خانواده تان صرف کنید. گاهی وقتها انتخابها چالش برانگیزتر است، مثل وقتی از یک فرصت شغلی عالی صرف نظر می کنید تا نیاز به تغییر محل زندگی خانواده نداشته باشید. وقتی که افراد مهم زندگی را به عنوان یک اولویت قرار می دهیم، نهایتاً درمی یابیم که پاداشها بیش از آن ارزش دارند که بتوان از آنها گذشت. مشاغل ممکن است مهم باشند اما رابطه ما با افراد مورد علاقه مان تا آخر عمر ادامه خواهد داشت.

وقتی که من به طرح های خود برای سال بعد فکر می کردم، تصمیم گرفتم روابط خود را در اولویت بالاتری قرار دهم. برای این کار به چیزهایی که واقعاً دوست دارم انجام دهم نه خواهم گفت و برای رو در رو شدن با ترس از عدم موفقیت از طریق زدن وقت از فعالیتهای دیگر خود تلاش خواهم کرد. برای مثال، ممکن است نیاز باشد یک سخنرانی مهم را به خاطر خانواده یا دوستانم از دست بدهم یا ممکن است مجبور شوم برای کاهش دادن سطح استرس خود اتمام کتابم را به تاخیر بیندازم تا از بودن با اطرافیانم لذت بیشتری ببرم.»