کتاب برگی از دفتر آفتاب
معرفی کتاب برگی از دفتر آفتاب
کتاب «برگی از دفتر آفتاب» نوشتۀ رضا باقی زاده پلامی است و انتشارات زائر آستانه مقدسه آن را منتشر کرده است. برگی از دفتر آفتاب، شرح حال شیخ السالکین آیت الله محمدتقی بهجت (ره) است.
درباره کتاب برگی از دفتر آفتاب
کتاب برگی از دفتر آفتاب زندگینامۀ آموزندۀ فقیه معاصر حضرت آیتاللهالعظمی بهجت است و ویژگیهای اخلاقی و علمی، دستورالعملها و حکایاتی از عالمان گذشته از زبان ایشان را در برمیگیرد.
زندگینامۀ عالمان دین باعث شناخت بیشتر اقشار مختلف جامعه مخصوصاً جوانان با روش، سبک زندگی و منش آنها میشود و از طرف دیگر نقش مهمی در توسعه و تبیین فرهنگ اسلام ایفا میکند. خواندن و اندیشیدن دربارۀ مردان و عالمان بزرگی مانند حضرت آیتاللهالعظمی بهجت امیدبخش است و میتواند روشنگر فرهیختگان، دانشوران، دانشجویان، طلاب و استادان حوزه و دانشگاه باشد.
آیتاللهالعظمی بهجت یکعالم عامل و فقیه کامل و از علما، مراجع و عرفای شیعه بود. کتابهای متعدد و متنوعی دربارۀ ایشان نوشته و منتشر شده است؛ در برخی از آثار به بعد عرفانی شخصیت ایشان پرداخته شده، کتابهایی هم دربارۀ دیدگاهها و بیانات و نظرات ایشان به چاپ رسیده است. کتاب برگی از دفتر آفتاب ضمن گذری بر زندگی آیتالله بهجت و اشاره به سیروسلوک و عرفان ایشان، به بررسی جایگاه علمی و ویژگیهای تدریس این عالم میپردازد و ویژگیهای اخلاقی عرفانی این فقیه نامور معاصر را شرح میدهد و در بخشی مستقل نظرات امام خمینی و دیگر علما دربارۀ ایشان را بیان میکند. کتاب برگی از دفتر آفتاب همچنین شامل چند ۱۰ دستورالعمل اخلاقی و حکایاتی از زبان خودشان میشود.
خواندن کتاب برگی از دفتر آفتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران زندگینامه و علاقهمندان به زندگی عالمان و مراجع پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب برگی از دفتر آفتاب
«آیتاللهالعظمی محمدتقی بهجت فومنی در اواخر سال ۱۳۳۴ ه.ق. در خانوادهای دین دار و تقواپیشه در شهر مذهبی فومن واقع در استان گیلان چشم به جهان گشود. هنوز ۱۶ ماه از عمرش نگذشته بود که مادرش را از دست داد و از اوان کودکی طعم تلخ یتیمی را چشید. دربارۀ نام آیتالله بهجت خاطرهای شیرین از یکی از نزدیکان آقا نقل شده است که ذکر آن در اینجا جالب مینماید و آن اینکه:
پدر آیتالله بهجت در سن ۱۶-۱۷سالگی بر اثر بیماری وبا در بستر بیماری میافتد و حالش بد میشود بهگونهای که امید زندهماندن او از بین میرود وی میگفت: در آن حا ناگهان صدایی شنیدم که گفت: با ایشان کاری نداشته باشید، زیرا ایشان پدر محمدتقی است. تا اینکه با آن حالت خوابش میبرد و مادرش که در بالین او نشسته بود گمان می کند وی از دنیا رفته، اما بعد از مدتی پدر آقای بهجت از خواب بیدار میشود و حالش رو به بهبودی میرود و بالاخره کاملاً شفا مییابد.»
حجم
۳٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه
حجم
۳٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۲۰ صفحه