کتاب قصه های ناب

کتاب «قصه های ناب» نوشتۀ نسرین امینی است و انتشارات امینی آن را منتشر کرده است. قصه‌های ناب، مجموعه از قصه‌های زیبا، پندآموز و دلنشین قدیمی است که نسرینی امینی آن‌ها را جمع آوردی و برای کودکان و نوجوانان بازنویسی کرده است. 

درباره کتاب قصه های ناب

قصه‌ها و حکایت‌های قدیمی فارسی، گنجینه‌ای از مفاهیم و آموزه‌های اخلاقی شیرین و جذاب است که مانند میراثی گران‌بها نسل به نسل انتقال‌یافته و در اختیار آیندگان قرار گرفته است. کودکان از طریق این قصه‌ها، قدرت درک و بیانشان تقویت می‌شود، خلاقیت در آن‌ها پرورش پیدا می‌کند، دایرۀ واژگانشان گسترش پیدا کرده و شخصیت‌‌های قصه‌ها بر آن‌ها اثر می‌گذارد. قصه‌ها همچنین با ایجاد سؤال در ذهن کودکان به صورت غیرمستقیم به آن‌ها آموزش می‌دهند. کتاب قصه‌های ناب شامل ۳۲ داستان می‌شود. داستان‌های کتاب قصه‌های ناب از آثار ارزشمندی مانند بوستان، گلستان، مثنوی، شاهنامه، کلیله‌ودمنه و دیگر متون گذشته گرفته شده و به زبانی ساده، روان و کودکانه برای سنین کودک و نوجوان بازنویسی شده است. اغلب این قصه‌های قدیمی پندآموز است و کودکان را با متن‌های قدیمی، احوالات گذشتگان و تجربیاتشان آشنا کرده و نکات بسیار مهم و عمیقی را به آن‌ها منتقل می‌کند. در پایان هر داستان، نام کتابی که داستان از آن گرفته شده آمده است. این روش، فرصت بسیار خوبی برای کودکان و نوجوانان ایجاد می‌کند تا نام این کتاب‌های ارزشمند فارسی را به یاد بسپارند و در صورت ایجاد علاقه به سراغ کتاب اصلی بروند.

عناوین داستان‌های کتاب قصه‌های ناب عبارت‌اند از: شش مخلوط جادویی، پرندهٔ نصیحت‌گو، خیاط حیله‌گر، زاهد زودباور، داروی شیر، عاقبت ظلم، گرگ‌زاده گرگ شود، وزیر زیرک، لقمان حکیم، شاهزاده و جادوگر، ماجراهای پهلوان، معالجۀ عجیب، کوزۀ خیاط، پشیمانی شیخ، مقام کشاورز، دروغ مصلحت‌آمیز، چنگ نواختن برای‌خدا، ورد عجیب،‌چشمۀ ماه، موش آهن خور، جهانگرد و طلافروش، زاغ و مار، چه کسی بخشنده‌تر است؟ چوپان غافل، پادشاه و خدمتکار هندی، جواهرهای بازرگان، مرغ ماهی‌خوار، قاضی ترسو، خرگوش دانا، مریضی عجیب،‌ماهی بازیگوش،‌کرم شبتاب و میمون‌ها،

خواندن کتاب قصه های ناب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به کودکان و نوجوانان و همچنین علاقه‌مندان به داستان‌ها و حکایت‌های قدیمی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب قصه های ناب

«انوشیروان که از پادشاهان ساسانی بود و قدرت زیادی داشت روزی از وزیر دانشمند خود یعنی بزرگمهر عصبانی شد و او را در اتاقی تاریک و ترسناک زندانی کرد. چند روز بعد، انوشیروان یکی از سربازان خود را فرستاد تا ببیند که بزرگمهر در چه حالی است. آن سرباز وقتی بزرگمهر را دید تعجب کرد و گفت: ای وزیر بزرگ! چرا شما در این جای تنگ و تاریک این اندازه راحت و آسوده هستید؟ من افراد زیادی را پیش از شما در اینجا زندانی دیده‌ام؛ اما خیلی بی‌قراری می‌کردند و تحمل اینجا را نداشتند؛ ولی شما در نهایت آرامش هستید.»