کتاب داستان های آموزنده ایرانی

کتاب «داستان های آموزنده ایرانی» نوشتۀ نسرین امینی است و انتشارات امینی آن را منتشر کرده است. سمیه امینی در این کتاب خواندنی، مجموعه‌ای از قصه‌های قدیمی و آموزندۀ ایرانی را از متون ارزشمند گذشته جمع‌آوری و برای کودکان و نوجوانان بازنویسی کرده است.

درباره کتاب داستان های آموزنده ایرانی

همۀ ما در طول زندگی خود داستان‌های آموزنده و حکایت‌های پندآموز و زیبای بسیاری را مطالعه کرده و یا شنیده‌ایم که اغلب برای ما جالب و قابل‌توجه بوده‌اند و در یادها مانده‌اند. کتاب داستان‌های آموزندۀ ایرانی شامل حکایت‌های خواندنی و چند داستان آموزندۀ جالب و ناب است. این داستان‌ها که ریشۀ ایرانی دارند برای کسانی که به دنبال کسب تجربه هستند و تمایل دارند از داستان‌های کوتاه و تجربیات دیگران بهره ببرند، بسیار جذاب و شیرین خواهد بود. این داستان‌ها همچنین خوانندگان را با متن‌های قدیمی، احوالات گذشتگان و تجربیاتشان آشنا می‌کند و نکات بسیار مهم و عمیقی را به آن‌ها منتقل می‌کند. پایان هر داستان نام کتابی که داستان از آن گرفته شده آمده است. این روش فرصت بسیار خوبی برای خوانندگان ایجاد می‌کند تا نام این کتاب‌های ارزشمند فارسی را به یاد بسپارند و در صورت ایجاد علاقه به سراغ کتاب اصلی بروند.

خواندن کتاب داستان های آموزنده ایرانی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به کودکان و نوجوانان و همچنین علاقه‌مندان به داستان‌ها و حکایت‌های قدیمی پیشنهاد می‌کنیم. 

بخشی از کتاب داستان های آموزنده ایرانی

««مردی در دربار شاه به شغل دبیری مشغول بود. یکی از رفیقانش پیش او از روزگار ناسازگار شکایت کرد که درآمد اندکی دارم و بیش از این طاقت فقر و تنگدستی را ندارم. بارها تصمیم گرفته‌ام از این شهر به‌جای دیگر نقل‌مکان کنم تا در آنجا به هر صورتی که زندگی کنم، کسی از خوب و بد زندگی من مطلع نشود.گاهی از سرزنش دشمنانم می‌ترسم که به‌طعنه پشت سر من بخندند و بگویند که از عهدۀ خرج خانواده‌اش برنمی‌آید. همان‌طور که میدانی من علم حسابداری را می‌دانم. اگر در حق من این لطف را بکنی و شغلی در دربار به من بدهی تا آخر عمر سپاسگزارت خواهم بود. دبیر گفت: دوست من! شغل درباری دو طرف دارد؛ یا به نان و نوا می‌رسی یا باید همیشه از جانت ترسان باشی. چون حسودان منتظرند تا خطایی از کسی سر بزند و او را به خیانت متهم کنند. گفت: این صحبت‌ها مناسب حال من نیست مگر نشنیده‌ای هر که خیانت کند پشتش از حساب آخرت بلرزد. آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است.»