دانلود و خرید کتاب آخرین سیب مریم جمشیدی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب آخرین سیب اثر مریم جمشیدی

کتاب آخرین سیب

معرفی کتاب آخرین سیب

کتاب آخرین سیب نوشتهٔ مریم جمشیدی است و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان عهده‌دار چاپ و نشر آن بوده است. این کتاب داستان پسربچه‌ای به اسم امیر است که روزهای انتظار برای بازگشت پدرش را سپری می‌کند. انتظاری با طعم و عطر سیب.

درباره کتاب آخرین سیب

این کتاب راوی داستان پسر ۷ساله‌ای است به اسم امیر که منتظر بازگشت پدرش از جبهه است. پدر او قبل از رفتن درختی پر از سیب برای او نقاشی کرده و از خواسته تا هر روز که می‌گذرد، یک سیب را از درخت پاک کند و این‌طوری حساب روزهای انتظارش را نگه‌دارد. دنیای کودکانه و قلب و ذهن و پاک امیر این انتظار معصومانه و بی‌آلایش را با شمردن سیب‌ها تاب می‌آورد و نور امید را در وجودش روشن نگه‌می‌دارد. این داستان به‌قلم مریم جمشیدی راهنمای خوبی برای آموزش مفهوم امید و انتظار به کودک در قالب قصه است و به او می‌آموزد که چگونه روزهای سخت بی‌خبری را تحمل کند و برای روزهای پرچالش بزرگسالی آماده شود.

خواندن کتاب آخرین سیب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب مخصوص گروه سنی مثبت ۷ سال است. مطالعهٔ این کتاب در کنار والدین و معلمین و سایر هم‌سالان به درک مفاهیم آن کمک شایانی می‌کند.

بخشی از کتاب آخرین سیب

«صبح یکی از روزهای زمستانی بود. امیر تازه از خواب بیدار شده بود و مادر، داشت توی آشپزخانه برایش صبحانه آماده می‌کرد. شب گذشته برف زیادی باریده بود و بیرون، همه‌جا سفیدپوش بود. امیر همان‌طور که کنار بخاری نفتی نشسته بود، دفتر نقاشی‌اش را باز کرد و ورق زد و به صفحه‌ای رسید که در آن یک درخت پر از سیب‌های سرخ نقاشی شده بود. با پاک‌کن یکی از سیب‌ها را پاک کرد و با صدای بلند گفت: «این هم یک سیب دیگر! اگر گفتی حالا چندتا سیب روی درخت مانده؟» مادر با سینی صبحانه به اتاق آمد و گفت: «بگذار کمی فکر کنم.» و بعد با انگشتانش شروع ب شمردن کرد و ادامه داد: «تا دیروز که پانزده سیب روی درخت داشتیم. حالا بهتر است خودت حساب کنی. اگر پانزده سیب داشته باشیم و یکی از آن‌ها را برداریم، چند سیب برایمان می‌ماند؟» امیر با شتاب گفت: «پانزده منهای یک، می‌شود چهارده.» و با خوش‌حالی فریاد کشید: «چه خوب! چهارده روز دیگر پدر برمی‌گردد.» مادر خندید و دیگر حرفی نزد. پدر، قبل از رفتن، برای امیر یک درخت سیب نقاشی کرده بود و به او گفته بود هر روز یکی از سیب‌ها را از درخت بچیند و تا تمام‌شدن سیب‌ها منتظر برگشتن او باشد.» 

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶ صفحه

حجم

۳٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۶ صفحه

قیمت:
۵,۰۰۰
تومان