کتاب اسلم ترک مردی که باسواد و کاردان بود

کتاب اسلم ترک مردی که باسواد و کاردان بود نوشتۀ منصوره مصطفی زاده و ویراستهٔ فهیمه شانه است. این کتاب را انتشارات کتاب پارک منتشر کرده است.

درباره کتاب اسلم ترک مردی که باسواد و کاردان بود

مجموعهٔ ۹جلدی «قهرمانان کربلا» را منصوره مصطفی‌ زاده نوشته و محمدرضا دوست‌محمدی تصویرگری کرده است. چاپ چهارم این مجموعه از سوی انتشارات کتاب‌پارک منتشر شده است. هر جلد این مجموعه به نام یکی از شخصیت‌های حاضر یا مؤثر در کربلا است که تصمیم یا عملکردش باعث شده است یکی از قهرمانان کربلا شود.

مجموعهٔ ۹جلدی «قهرمانان کربلا» علاوه‌بر آشناکردن مخاطبان با شخصیت‌هایی که شاید اسمشان را هم حتی نشنیده باشند، درون‌مایه‌هایی ارزشمند و تربیتی مانند روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، فلسفه، دین و ... در خود دارد که نباید به‌سادگی از کنار آن‌ها گذشت.

خواندن کتاب اسلم ترک مردی که باسواد و کاردان بود را به چه کسانی پیشنهاد می‌ کنیم

این کتاب برای کودکان نوشته شده است.

درباره منصوره مصطفی‌زاده

منصوره مصطفی‌ زاده شهرسازی و برنامه‌ریزی شهری خوانده، اما از یک جایی تصمیم گرفته کار مهندسی را رها کند و برود سراغ مطبوعات. او در مجله‌هایی مثل «همشهری بچه‌ها» و «همشهری جوان» فعالیت کرده و در نشر کتاب پارک کتاب‌هایی مثل «این چیه؟ نی نی»، «اولین کلمۀ هر بچه»، «بابا و مامان همه چیزه» را ترجمه و «دنیا از آن ور» را نوشته است. مصطفی زاده در برنامۀ کتاب باز و در صفحۀ اینستاگرامش به معرفی کتاب کودک برای مادران و بچه‌ها می‌پردازد و دوره‌هایی را هم در این زمینه برگزار کرده است. منصوره مصطفی‌زاده دورۀ کودک خوش کتاب را در مدرسهٔ اسلامی هنر برگزار کرده است.

درباره زندگی، کتاب‌ها و فعالیت‌های منصوره مصطفی زاده بیشتر بخوانید.

بخشی از کتاب اسلم ترک مردی که باسواد و کاردان بود

«امام حسین(ع) و خانوادهاش در مدینه زندگی می‌کردند. یک روز امام درخواست کرد چند کارگر خبر کنند. یکی از مردان خانه رفت و با چند نفر برگشت امام برای دیدن کارگرها از خانه آمد بیرون، اسم یک یک آن‌ها را پرسید و از هرکدام خواست که بگوید چه کارهایی بلد است. یکی از ،کارگران که قدی بلند داشت، گفت خواندن و نوشتن بلد است. چهره و لهجه آن کارگر نشان میداد اهل شهرهای دور باشد. امام حسین(ع) پرسید: «عربی هم بلدی؟ جواب داد: «بله» من فارسی و ترکی و عربی بلدم. بقیه کارگرها تعجب کردند آن وقت‌ها کمتر کسی سواد خواندن و نوشتن داشت، چه برسد به اینکه چند زبان هم بلد باشد.

یک نفر از خانه برگ‌های آورد و جلویش گذاشت و گفت بنویس. مرد با خطی خوش روی کاغذ نوشت امام از دیدن چنین مردی خوشحال شد و به او گفت پیش پسرش سجاد(ع)، برود تا در کارها به او کمک کند نام آن مرد اسلم بود.

کارگرهای دیگر به او می‌گفتند اسلم ترک. او اهل منطقه‌ای از ایران بود که مردمش ترک بودند. بعضی هم به او اسلم رشید، می‌گفتند چون بلندقد و نیرومند بود.

اسلم، تا قبل از آمدن به خانه امام حسین(ع)، در مدینه جایی برای ماندن نداشت. او در خانه امام خیلی زود قرآن را یاد گرفت و قاری قرآن شد. حدیث‌های پیامبر (ص) را هم حفظ می‌کرد و برای بقیه می‌گفت.

اسلم قصه‌های زیادی بلد بود؛ در کودکی در ایران قصه‌های زیادی شنیده بود و حالا هم قصه‌های زیادی از قرآن می‌دانست. او بچه‌های خانواده را دور خودش جمع می‌کرد و برایشان قصه می‌گفت. گاهی هم با آن‌ها خواندن و نوشتن تمرین می‌کرد. به خاطر اینکه چند زبان بلد بود امام حسین(ع) نوشتن نامه‌ها را هم به او می‌سپرد. مردی که ابتدا کارگر خانه امام بود، با نزدیکی به امام حسین(ع) و تلاش زیاد حسابی پیشرفت کرد. او در کربلا هم از همراهان امام حسین(ع) بود.»