کتاب هگل یا اسپینوزا
معرفی کتاب هگل یا اسپینوزا
کتاب هگل یا اسپینوزا نوشتهٔ پی یر ماشری و ترجمهٔ حجت اله رحیمی و رهام برکچی زاده است. نشر ثالث این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی از مجموعهٔ «فلسفه و علوم اجتماعی» حاوی تحلیلی از آرای هگل و اسپینوزا.
درباره کتاب هگل یا اسپینوزا
پی یر ماشری در کتاب هگل یا اسپینوزا تلاش کرده است تا تحلیلی از آرای هگل و اسپینوزا ارائه دهد.
گئورگ ویلهلم فریدریش هگل، زادهٔ ۲۷ آگوست ۱۷۷۰، فیلسوف بزرگ آلمانی و یکی از پدیدآورندگان مکتب ایدهآلیسم آلمانی است. هگل در اشتوتگارت، در خانوادهای مسیحی به دنیا آمد. شیفتگی او برای آموختن در طول عمرش، با آموزههای مادرش در خانه آغاز شده بود. هگل در سال ۱۷۸۴ برای ادامهٔ تحصیل به دبیرستان ایلوستره رفت و در آن جا با مفاهیم عصر روشنگری آشنا شد. هگل شیفتهٔ آثار اسپینوزا، کانت، روسو و گوته بود. او از سال ۱۷۸۸ تحصیلات دینی خود را در مدرسهٔ دینی پروتستان توبینگر در شهر توبینگن ادامه داد؛ جایی که با فیلسوف آینده، فردریش شلینگ، و شاعر بزرگ آلمان، فریدریش هولدرلین، همکلاسی و دوست شد. این سه تن به انقلاب فرانسه، بهعنوان بزرگترین واقعهٔ عصرشان، توجهی ویژه داشتند، روزنامههای فرانسوی را پیگیری میکردند و باشگاهی برای بحث و مطالعه پیرامون ادبیات انقلابی به راه انداختند. هگل پس از پایان تحصیل در توبینگن در سال ۱۷۹۳، شغلی به عنوان معلم سرخانه در برن پیدا کرد و در مدت اقامتش در این شهر، مطالعاتش را ادامه داد و آثار بسیاری را به رشتهٔ تحریر درآورد. او در سال ۱۸۱۶، پیشنهاد کرسی استادی فلسفه در دانشگاه هایدلبرگ را پذیرفت و به هایدلبرگ رفت و تا سال ۱۸۱۸ که در دانشگاه برلین مشغول به تدریس بود، همانجا ماند.
باروخ اسپینوزا (Baruch Spinoza) در قرن ۱۷ میلادی در هلند زندگی میکرد. ایالتهای متحد و ثروتمند در کنار کمپانی هند شرقی هلند، امپراتوریهای اسپانیا و فرانسه را برای تسخیر هلند وسوسه میکردند. سیاستهای داخلی هلند اوضاع خوبی نداشت و مبارزه میان جناحهای سیاسی، مذهبی و حتی فلسفی در همه جای کشور آشکار بود. در چنین فضایی بود که اسپینوزا آثار سیاسی خود را نوشت. فیلسوفان انگلیسی - آمریکایی، عمدتاً آثار اسپینوزا را از دریچهٔ متافیزیکی و اخلاقی تفسیر میکنند و نوشتههای سیاسی او را در بهترین حالت ناسازگار با نظریههای فلسفی او میدانند. «شرح اصول فلسفهٔ دکارت» یکی از آثار اوست.
هگل و اسپینوزا فیلسوفانی هستند که در سنت فلسفهٔ معاصر تأثیر بسیاری داشتهاند. آرای این فیلسوفان همان قدر که به یکدیگر نزدیک هستند، از یکدیگر فاصله هم دارند. پی یر ماشری با تکیه بر تفاوتها وشباهتهای هگل و اسپینوزا مفهوم خاص خود را از امر دیالکتیک ارائه کرده است. بحث دربارۀ دیالکتیک، تعیّن و نفی دغدغۀ بسیاری از فیلسوفانی بود که طی قرن بیستم ناظر جریانهای سیاسی و اجتماعی عصر خود بودند. این مفاهیم دربرگیرندۀ مفاهیم اساسی تفکر در این برهۀ زمانی خاص بودند. به بیان دیگر مفاهیمی بودند که اندیشه برای مفهومپردازی دربارۀ محتوای اجتماعیِ پیش رو به آنها نیاز داشت. هنوز که هنوزه این مفاهیم اهمیت خود را در مباحث فلسفی و اجتماعی حفظ کردهاند. اهمیت این مفاهیم تا حد بسیاری ناشی از پیوستگی این دو مفهوم کلیدی با مجموعۀ گستردهای از مفاهیم چالشبرانگیز دیگر در فلسفۀ معاصر است. پی یر ماشری مبنای کتاب حاضر را بر مفهوم کلیدی «تعیُن» تنظیم کرده است و با وساطت این مفهوم خود را به قلمروی سایر مفاهیم فلسفی مانند سلبیت، معرفت و روش، نظم، نیرو و کوناتوس نزدیک کرده و در سایهٔ همین مباحث است که موضوعات حوزهٔ فلسفهٔ اجتماعی مانند دولت، طبقه، تنازع اجتماعی، کثرتگرایی، قدرت و مسئلهٔ تفاوت و تضاد را نیز میتوان ردیابی کرد. مفهوم تعین همان نقطهای است که هگل و اسپینوزا در آنجا با یکدیگر مواجهه میشوند، اما این مواجهه در میانهٔ یک خط اتفاق نمیافتد و در نقطهٔ خاصی از یک محیط دایره اتفاق میافتد که نقطهٔ آغازش، نقطهٔ پایان نیز محسوب میشود. برای فهم این دایره و این آغاز و پایان همزمان در فکر هگل و اسپینوزا کتاب حاضر را بخوانید. اثر حاضر در چهار بخش نگاشته شده که عنوان آنها عبارت است از «خوانش هگل از اسپینوزا»، «هندسهٔ بیشتر»، «مسئلهٔ صفات» و «هر تعینی نفی است».
خواندن کتاب هگل یا اسپینوزا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفه و علاقهمندان به مطالعهٔ آرای اسپینوزا و هگل پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب هگل یا اسپینوزا
«صفات «کمتر» از جوهر نیستند و نیز بعضی از صفات «کمتر» از صفات دیگر نیستند: این همان چیزی است که در فرضیهٔ تقلیلناپذیری دوسویهٔ صفات بیان شده است. صفات قابل مقایسه نیستند و به همین سبب درون جوهر که الزاماً مالک تمام آنهاست، همسانند. اگر فرد میان آن صفات نابرابری و تمایز میگذارد، جوهر نمیتواند این کار را انجام دهد. هیچ صورتی از هستی بر صورت دیگر برتری ندارد. بنابراین هیچ دلیلی وجود ندارد که تعلق صفتی به خداوند، به قیمت حذف تعلق صفتی دیگر میسر شود یا حتی نسبت به تعلق آن اولویت و برتری داشته باشد. خداوند در آنِ واحد و به یک اندازه چیزی «متفکر» و «ممتد» است. او همچنین همهٔ چیزهای دیگری است که ما به دلیل محدودیتهای عقلی نمیتوانیم درکشان کنیم. ما در اینجا باید به کتاب دلوز برگردیم که نقدی جدی نسبت به مفهوم «رفعت» دارد و نشان میدهد که این مفهوم کاملاً با فلسفهٔ اسپینوزا بیگانه است. رفعت به معنایی خاص همان مفهوم کلاسیک «جایگزینی» است. اما اسپینوزا همواره به شکل صوری (formaliter)، میاندیشد (البته نه به معنای قطع نظر از تمام محتوا، بلکه به معنای بیرون از چشمانداز رفعت بودن) زیرا این دیدگاه مجدداً این پیشفرض را در بارهٔ معرفت مطرح میکند که این معرفت اعتباری است. در مقابل، قوهٔ تخیل بر اساس عکس نقیضهای ساده یا اغراقها کار میکند؛ مثل مثلث که اگر میتوانست حرف بزند، میگفت خدا قطعاً سهگوش است (نامهٔ پنجاهوششم به هوگو بوکسل را ملاحظه کنید). خدا در واقعیت در رأس یا در بالای سلسلهمراتبی از اشکال تصاعدی قرار ندارد که با جایگزینی آنها، ویژگیهایشان را یکجا تجمیع کند.
به همین سبب است که اسپینوزا علاقهمند به حل پرسشی نیست که از مجرای دوگانهانگاری دکارت مطرح میشود. او مسئله را کاملاً معکوس میکند. تفسیر هگل از اسپینوزا به نحوی مطرح میشود که گویا جوهر از اساس خود را درون دو صفت متجلی مینماید و وحدت مطلقشان را ایجاد میکند؛ همان دو صفتی که ما درک میکنیم و دکارت جایگاه جوهرهایی مستقل را به آنها بخشید. بنابراین تمام صفات دیگر نسبت به این دو صفت به مثابهٔ امکان و توهم به نظر میرسند و جز از طریق شکل این دو صفت «واقعی» که ما عملاً به آنها شناخت داریم، قابل درک نیستند. با وجود این، استدلال ترکیبی که توسط اسپینوزا پیگیری میشود، دقیقاً همین مفهوم (از جوهر) را غیرممکن میداند. هر صفت بر اساس این شیوهٔ استدلال باید «به واسطهٔ خودش» یعنی در بیکرانی خود که ماهیتی جوهری به آن میبخشد درک شود؛ نه از طریق ارتباط با سایر صفات (هر چه میخواهد باشد). فهم ماهیت صفات دقیقاً به معنای پرهیز از بررسی جزء به جزء آنها با هدف مقایسهشان است.»
حجم
۳۴۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۳۲ صفحه
حجم
۳۴۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۳۲ صفحه