با کد تخفیف Salam اولین کتابتان را با ۵۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کنید.

۳٫۵ از ۸ نظر
برای خرید و دانلود کتاب شکاف نوشته محمد ستاری وفایی و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر، اپلیکیشن طاقچه را رایگان نصب کنید.
دیگران دریافت کردهاند
معرفی کتاب شکاف
«شکاف» نوشته محمد ستاری وفایی(-۱۳۲۵)، نویسنده معاصر ایرانی است و رمانی با رویکرد اخلاقی-اجتماعی به شمار میرود.
در بریدهای از کتاب میخوانیم:
«وقتی عباس وارد خانه شد، آقا رسول بیدار بود. عباس تعجب کرد. آقا رسول دستش را چندبار آرام روی زمین زد و گفت: «منتظرت بودم. بیا، بیا بنشین کارت دارم پسرم.»
عباس کنار آقا رسول نشست. آقا رسول گفت: «اگر امشب با من بیایی بهتر است. آقای راستی، امام جماعت مسجد پیام داده که سری به او بزنم. نمیدانم، شاید خبری از موضوع کشته شدن آن مرد به دستش رسیده که مرا خواسته. میآیی زودتر برویم؟»
عباس سرش را به نشانه موافقت تکان داد. آقا رسول روبه طلعت گفت: «شام مرا بده ببرم؛ میخواهم زودتر بروم. عباس هم با من میآید، ولی برای شام برمیگردد.»
حاجآقا داشت رکعت آخر نماز عشا را میخواند که آقا رسول و عباس به مسجد رسیدند. بعد از نماز، آقا رسول کنار حاجآقا نشست و گفت: «ببخشید دیر رسیدیم؛ خیابانهای تهران را که میشناسید!»
حاجآقا، عباس و آقا رسول را در آغوش گرفت و خوشوبش کرد. هرسه به دفتر امام جماعت رفتند. حاجآقا به آقا رسول اشاره کرد که یعنی حضور عباس مشکلی ندارد؟ و آقا رسول سرش را تکان داد که یعنی نه.
حاجآقا گفت: «آن شب که موضوع در جلسه هیئت امنا مطرح شد، یکی از اعضا سرش را پایین انداخت و از ابتدا تا انتهای جلسه سکوت کرد. ایشان آقای شهسواری نامی است که چند روز پیش مرا به منزلش دعوت کرد و از یک چیز جدید حرف زد.
او به من گفت، اگر کسی به شما از مموریای که مقتول همراه داشته حرفی زده، او را به من معرفی کنید. من گفتم که بهتر است به افسر نیروی انتظامی مراجعه کند.»
سایر کتابهای محمد ستاری وفایی
مشاهده همهسایر کتابهای عماد فردا
مشاهده همهبریدههایی از کتاب
مشاهده همه بریدهها (۲)اطلاعات تکمیلی
دستهبندی | |
تعداد صفحات | ۱۶۴ صفحه |
قیمت نسخه چاپی | ۲۴,۰۰۰ تومان |
نوع فایل | EPUB |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۰۹/۰۱ |
شابک | ۹۷۸-۶۰۰-۶۳۶-۵۷-۷ |
دسته بندی
تعداد صفحات۱۶۴صفحه
قیمت نسخه چاپی۲۴,۰۰۰تومان
نوع فایلEPUB
تاریخ انتشار۱۳۹۴/۰۹/۰۱
شابک۹۷۸-۶۰۰-۶۳۶-۵۷-۷
نظرات کاربران
مشاهده همه نظرات (۵)اعصابمو خورد کرد! چقدر میتونه نثر یه کتاب ضعیف باشه آخه!وقتی داستان شروع شد و موضوعو فهمیدم گفتم دمش گرم!یه همچین موضوع و داستان خوبی ارزش تحمل نثر داغون رو داره اما از صفحه ی ۶۰ و چندم این داستان هم
نثر ساده و صمیمی داره...داستان امنیتی و جذابی داره...حوصله ادم سر نمیره
بخش هایی از کتاب انگار بیانیهست و شخصیت پردازی ها کم عمق...
این کتاب واقعا دیدگاه خوبی تو بحث مسائل امنیتی و سیاسی بهتون نشون میده. حتما بخونید ، خیلی خوبه : )
احسنت بر دست به قلم پدر بزرگ عزیزم