کتاب نوبت سگی

کتاب نوبت سگی نوشتهٔ جان آر اریکسون و ترجمهٔ فرزاد فربد است و کتاب چ آن را منتشر کرده است. این کتاب جلد دهم از مجموعهٔ هنک، سگ گاوچران است.

درباره کتاب نوبت سگی

جان آر. اریکسون در میدلند تگزاس به دنیا آمد. در سه‌سالگی به همراه خانواده‌اش به پری‌تاون تگزاس رفت و هنوز هم با همسر، سه فرزند و سگ‌شان، سوفی، در آنجا زندگی می‌کند. او که کارش را به عنوان گاوچران و سپس مدیرِ مزرعه آغاز کرد، استعدادی ذاتی در داستان‌سرایی دارد. اریکسون از دید هنک، سگ گاوچران که به قول خودش فرماندهِ حفاظتِ مزرعه و در اصل سگی بوگندو و عقل‌کُل است، نگاهی به زندگی روزمره در یکی از مزرعه‌های منطقهٔ غرب تگزاس، پَن‌هندل، می‌اندازد. مجموعه‌داستان‌های هنک که تاکنون بیش از هفتاد جلد آن منتشر شده، در تمام کتاب‌خانه‌های مدارس جزء کتاب‌های پُرطرفدار بوده و میلیون‌ها نسخه از آن به فروش رفته. این کتاب همچنین منتخب «باشگاه کتاب ماه» و نیز در سال ۱۹۹۳ برندهٔ جایزهٔ بهترین سری کتاب و نوار کودک شده. مجلهٔ پابلیشرزویکلی هنک را «پدیده‌ای برای همهٔ مردم» می‌داند و هفته‌نامهٔ یواِس‌ای‌تودی آن را بهترین سرگرمی خانواده‌ها در سال‌های اخیر نامیده.

اریکسون در سال ۱۹۶۶ از دانشگاه تگزاس فارغ‌التحصیل شد و مدت دو سال در مدرسهٔ الاهیاتِ هاروارد به تحصیل پرداخت. 

هنک و دستیارش، دراور، در واقع دو سگی بودند که اریکسون در دوران مزرعه‌داری با آن‌ها کار می‌کرده. داستان‌های هنک که ترکیبی از واقعیت، تجربیات زندگی، شوخی و ماجراجویی است باعث شده تا هنک در میان بچه‌ها و بزرگسالان هزاران طرفدار پروپاقرص داشته باشد. اولین جلد این سری - ماجراهای دست‌اول هنک سگِ گاوچران - در سال ۱۹۸۳ منتشر و در مدت شش هفته نایاب شد. کمی بعد این داستان کلمه‌به‌کلمه روی نوارکاست ضبط شد که تاکنون این روش ادامه دارد و هنک را به موفق‌ترین سریِ داستان‌های شنیداری در تاریخ نشر تبدیل کرده. طبق آمارِ کتاب‌خانه‌های تگزاس مجموعه‌داستان‌های هنک سگ گاوچران پُرطرفدارترین مجموعه در کتاب‌خانه‌هاست، تا حدی که حتی کودکانی که با مطالعه بیگانه‌اند با خواندن اولین کتاب تبدیل به طرفداران پروپاقرص هنک می‌شوند.

در این جلد، کتاب نوبت سگی می‌خوانیم که زمان جمع‌کردن گله‌هاست و هنک سگ گاوچران برای انجام وظیفه آماده است. اما معلوم نیست بنی، سگ گاوچران معروف، از کجا پیدایش شده و در مزرعه چه کار دارد؟ هنک خوب می‌داند که در مقام فرمانده حفاظت مزرعه باید از این راز سر در بیاورد. اما به حقیقتی می‌رسد که هضمش برای او راحت نیست: بنی را آورده‌اند تا به جای او در جمع‌کردن دام کمک کند! هنک نمی‌تواند قبول کند که یک سگ مثلا کارکشته جای او را بگیرد. حالا باید ثابت کند حضور او در مزرعه مفید است، قبل از آنکه روزهای حضورش در مزرعه برای همیشه به پایان برسد.

خواندن کتاب نوبت سگی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب نوبت سگی

«مخلص شما هنک، سگِ گاوچران. وقتی کسی به اندازهٔ من توی کارهای حقوقی و نظامی باشد، دیگر به‌سختی می‌تواند یاغی یا فراری شود.

اما به سرتان قسمِ، این اتفاقی بود که در ماه ژوئن، همان سالی که اتفاق افتاد، رخ داد - فکر کنم پارسال بود. اما مسلماً اتفاق افتاد.

اول هر چه را که مهم‌تر و مقدم‌تر است تعریف می‌کنم، چون سابقهٔ امنیتی ثابت کرده باید همین کار را کرد. کار من در بهترین شرایط هم بی‌اجرومزد است، اصلاً چه شد که حرف پول به میان آمد؟

البته پول مسئلهٔ مهمی است، اما انگار می‌خواستم چیز دیگری را تعریف کنم. صبر کنید الآن یادم می‌آید. این روزها هوا خوب شده، مگر نه؟ چند روز پیش اول صبح رگبار تندی آمد.

راجع‌به چه کوفتی می‌خواستم حرف بزنم؟ خیلی کلافه می‌شوم وقتی... آه، بله. قضیهٔ یاغی و فراری شدن.

بله، داشتم می‌گفتم. شاید این هم یکی از داستان‌های جذاب من بشود، پس دست نگه دارید.

همه‌چیز مثل یک روزِ عادیِ ماه ژوئن بود. گشت شبانهٔ معمول را انجام داده، همه‌جا را بررسی کرده و مطمئن شده بودم که مزرعه از وجود کایوت‌ها، راکون‌ها، راسوها، گورکن‌ها و انواع جَک‌وجانورهای خطرناکی که در این حوالی داریم، پاک است.

در روشنایی روز اوضاع روبه‌راه بود، پس رفتم کنار مجرای فاضلاب، تنی به آب زدم و رفتم کنار مخزن‌های بنزین، همان جا که همیشه گونیِ رختخوابم قرار دارد.

درست حدس زدید، دراور هم آن‌جا بود و داشت توی رختخوابش خُروپف می‌کرد و غلت‌وپیچ می‌زد. صدای پَنجه کشیدن من به رختخوابم را شنید و یک چشمش را باز کرد. تُخم چشمش دایره‌وار می‌چرخید.»