دانلود و خرید کتاب فلسفه باز محمدرضا رهگذر
تصویر جلد کتاب فلسفه باز

کتاب فلسفه باز

دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب فلسفه باز

کتاب فلسفه باز نوشتهٔ محمدرضا رهگذر در نشر متخصصان چاپ شده است.

درباره کتاب فلسفه باز

این کتاب حاوی ۴۵ عدد از سروده‌های محمدرضا رهگذر است که در یک مجموعه گردآوری شده و در پاییز سال ۱۴۰۱ به چاپ رسیده است. هرچند شعر را بیشتر حاصل تخیل و فلسفه را حاصل کشف واقعیت می‌دانیم، گویی شاعر در نام‌گذاری کتابش از مرز این دو استفاده کرده و نام فلسفه‌باز را برای مجموعه شعرش برگزیده است.

کتاب فلسفه باز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به دوستداران شعر معاصر پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب فلسفه باز

«بوسه‌ی یلدای من کنجد حلوای من

باز بیا کام تلخ حل بشه بلوای من

کیست مرا جان‌پناه در شب تنهای ماه

ایست که آرامشی‌ست در پس دعوای من

گفته مرا دوش دوست رمز معما که اوست

پشت دژی آهنین قلب مقوای من

هرچه که بالم شکست از دل سنگینه‌ات

باز به سویت پَرم مأمن و مأوای من

ترس ندارم پری جز تو که افسونگری

ترسم از اینجا روی ‌ای همه پروای من

شیوه‌ی رندانه‌ای شعر ملوکانه‌ای

شاهد تقدیر باش ای همه تقوای من

قوی در آواز و گرگ (او) یِ لطیف و سترگ

(هو) یِ شباهنگ بوف گوشه ز نجوای من

***

گفته بودی که نیا عرصه‌ی ما سنگ دلان

قلب سنگم بزند ریشه‌ی فرسنگ دلان

گفته بودی که کی‌ام؟ مُرشدم و راه بین

شهر شیران زمین بیشه‌ی ارژنگ دلان

گفته بودی که چی‌ام؟ یک غزل از آسمان

چنگ فرهاد زمان تیشه‌ی آهنگ دلان

گفته بودی که نی‌ام؟ گنبد مینایی‌ام

نطق اهورایی من شیشه‌ی اورنگ دلان

گفته بودی که سی‌ام؟ چله‌نشین شبم

شعله‌ی ققنوس لبم پیشه‌ی سرهنگ دلان

گفته بودی که زْی‌ام؟ زُلف پریشان کِشت

چرخ سَماع تابشت گیشه‌ی آونگ دلان

***

یار دل‌انگیز من شعله‌ی پائیز من

با قدمت سبز کن فصل غم‌انگیز من

دید مرا دیو خویش زار و پریشان شدم

گفت بیا غصه ریز از دل لبریز من

باز سَحر همچو بوف خواب سیه دیده‌ام

سایه‌ی خورشید تو برده ز شب‌خیز من

تابش پنهانی‌ام خوشه‌ی کیهانی‌ام

شمع مرا خوش فروز شمس به تبریز من

شهر مرا چاره کن نامه ز من پاره کن

هرچه که خواهم تویی خسروی پرویز من

سوز تو این سینه را بهر همه کینه‌ها

رقص و به آتش بکش کولی چنگیز من

از تو چه گوید شهاب ماه دل‌آویز من

بر دل آبم درخش قوی شکر ریز من

***

ای خوش‌خرام خوش تراش خود را نگارم می‌کنی؟

آشوب من با من بمان گفتی که یارم می‌کنی

زیبای من زیبا کنی من را زمان زلزله

تو با زبان زرگری گفتی که زارم می‌کنی

دلداده‌ی پائیز من، من با تبر اِستاده‌ام

تیشه‌ات به ریشه‌ام را بزن گفتی بهارم می‌کنی

بادم که با سر می‌روم من باد خود را بسته‌ام

ای بادبان من را بگیر گفتی سوارم می‌کنی

در ریل خود پیچیده‌ام آواره و بی‌سوت‌وکور

پس کی مرا با خود بری گفتی قطارم می‌کنی

شیرین من آهوی خود با شیر تنها کرده‌ای؟

من شیر را آورده‌ام گفتی شکارم می‌کنی

بی تو قرارم رفته است ای آسمان آرزو

من آن شهاب بی‌قرار گفتی قرارم می‌کنی»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۵ صفحه

حجم

۳٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۴۵ صفحه

قیمت:
۲۲,۵۰۰
تومان