کتاب جنگ بر سر ثروت
معرفی کتاب جنگ بر سر ثروت
کتاب جنگ بر سر ثروت نوشتهٔ گبر اشتاینگارت و ترجمهٔ رضا امیررحیمی است. انتشارات نیلوفر این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر حاوی ماجرای واقعی جهانیشدن است و از دنیای مسطحی گفته که شکسته شده است.
درباره کتاب جنگ بر سر ثروت
کتاب جنگ بر سر ثروت که اولین بار در سال ۲۰۰۸ به چاپ رسید، در ۷ فصل نوشته شده است. این کتاب به بررسی نیروهایی پرداخته است که بعضی از تغییرات جهانی را به پیش میرانند. این اثر با هدف کمک به تحقق تشخیص برخی موضوعات مهم جهانی از یکدیگر نوشته شده است؛ زیرا بهباور نویسندهٔ این کتابْ سیاست خوب با توانایی تشخیص واقعیتها آغاز میشود.
گبر اشتاینگارت از نویسندگان پرفروش بینالمللی است. او در سال ۲۰۰۷ موفق به کسب جایزهٔ نویسندهٔ اقتصادینویس آلمان شد. او برای نیویورکتایمز و چند مجلهٔ آلمانیْ مقالات اقتصادی مینویسد. ستونی اقتصادی در سایت اشپیگل، بزرگترین سایت خبری آلمانیزبان، به اشتاینگارت اختصاص دارد. کتاب «جنگ بر سر ثروت» تنها کتاب چاپی او بوده که بسیار پرفروش شده و در ابتدای انتشار توانسته چندین ماه جایگاهش را در لیست پرفروشترینهای نیویورکتایمز حفظ کند.
بهباور کتاب حاضر، همهچیز پس از جنگ شروع شد. جنگ جهانی دوم برای آمریکا ثروتی هنگفت به همراه داشت. در سال ۱۹۴۸ آمریکا تقریباً نیمی از ثروت جهان را در دست داشت، ولی تنها ۶.۳ درصد از جمعیت جهان آمریکاییتبار بودند. تئوریسینهای اقتصادی از آن زمان بهدنبال راهی بودند تا این عدمتوازن را که برایشان منفعتی بسیار داشت، حفظ کنند. اشتاینگارت در کتاب جنگ بر سر ثروت به مقولهٔ «گلوبالیسم» میپردازد. گلوبالیسم ایدئولوژی نسبتاً جدیدی است که معتقدانِ به آن باور دارند اقتصاد و سیاست کشورها باید با هم ادغام شود. این ایدئولوژی طرفداران خاص خودش را دارد، اما مخالفان بسیاری هم دارد. اشتاینگارت در این کتاب از تأثیر گلوبالیسم بر اقتصاد غرب میگوید. این تأثیر بیشتر منفی بوده و مردم عادی را تحتتأثیر قرار داده است؛ این نویسنده همچنین به بررسی نیروهایی میپردازد که این ایدئولوژی را حمایت میکنند و بهویژه به نقش آمریکا در این جریان توجه نشان میدهد.
خواندن کتاب جنگ بر سر ثروت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران حوزهٔ اقتصاد، علوم سیاسی و روابط بینالملل پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب جنگ بر سر ثروت
«تعمق کمتری در مورد سیستم سیاسی میشود. دمکراسیهای غربی مناسکی دارند که سیاستمداران را ملزم میکند از «بازار آزادی» که در قبال جاماندهها و محیط زیست مسئول است پشتیبانی کنند. حتی نومحافظهکاران خود را به صورت «محافظهکاران همدرد» وصف میکنند. اما هیچیک از آنها از اعتقادات ادعاییشان با اقدامات محکم پشتیبانی نمیکنند. تا امروز، هیچ چارچوب تثبیت شدهای برای جهانی شدن وجود نداشته و هیچکس هم به دنبال آن نیست. در واقع به نظر میرسد که سیستم اقتصادی غرب دارد بدون مقاومت تسلیم میشود. عجیب اینکه، بزرگترین دشمن اقتصاد بازار آزاد، بیخیالی دوستان و جهالت بهرهمدان از مزایای آن است.»
حجم
۵٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۳۳۵ صفحه
حجم
۵٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۳۳۵ صفحه