کتاب از سقوط محمدعلی شاه تا ظهور رضاخان
معرفی کتاب از سقوط محمدعلی شاه تا ظهور رضاخان
کتاب از سقوط محمدعلی شاه تا ظهور رضاخان نوشتهٔ علیرضا جاویدکیا است. انتشارات آوای اندیشه این کتاب تاریخی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب از سقوط محمدعلی شاه تا ظهور رضاخان
کتاب از سقوط محمدعلی شاه تا ظهور رضاخان در ۱۰ فصل نوشته شده است. مطالعهٔ این کتاب ما را با خلع محمدعلیشاه قاجار، سرکوب حاکمان محلی ولایتها، ظهور رضاخان، مشروطیت ایران و افسرشدن رضاخان پهلوی، جنگهای رضاخان با آذربایجان، کوشش نافرجام او برای کودتا، مقدمات کودتای سوم اسفند او، حکومت ۱۰۰روزهٔ سیدضیاءالدین و ماجراهای مربوط به مجلس مؤسسان و شروع سلطنت پهلوی در ایران آشنا میکند. نویسنده کوشیده است تا ۲ مبحث اساسی دررابطهبا تاریخ معاصر ایران را بیان کند؛ اول اوضاع سیاسی و اجتماعی مردم ایران در دوران پیش و پس از روی کار آمدن رضاخان پهلوی و سپس گذر ایران از قاجار به سلطنت پهلوی. گفته شده است که علیرضا جاویدکیا در نگارش کتاب حاضر، پیشداوری ها را کنار گذاشته و با دیدگاه مستقل به رویدادهای یک قرن گذاشته نگاه انداخته است.
خواندن کتاب از سقوط محمدعلی شاه تا ظهور رضاخان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران تاریخ معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب از سقوط محمدعلی شاه تا ظهور رضاخان
«بیرون یکی از دروازه های شهر لاشه حیوانی را در فضای باز انداخته بودند. به محض اینکه لاشه بیرون انداخته شد مردم به سوی آن دویدند و شروع به بریدن و پاره کردن گوشت حیوان کردند در حالی که سگ ها دورادور ایستاده بودند و جسورانه دمشان را تکان می دادند و منتظر بودندتا نوبتشان برسد و آنچه باقی مانده است را تمام کنند.در چنین اوضاعی که مردم در فقر و گرسنگی بسر می بردند! احمدشاه در کاخ سلطنت آباد مشغول رایزنی برای هرچه گران تر فروختن گندم های احتکار شده در نزد خود بود و مانند دلالها برای فروختن انها معامله می کرد او برخلاف پدرش فردی منزوی و گوشه گیر بود و علاقه ای به سلطنت نداشت. احمدشاه در حالی به سفرهای متعدد می رفت که مردم دوران قحطی هولناکی را سپری می کردند و بیش از هرزمان دیگری به آرامش و رفاه نیاز داشتند ولی او بدون توجه به این مسائل ، بارها به بهانه معالجه و در واقع برای خوش گذرانی به اروپا سفر کرد و بارمالی آن را بردوش ملت نهاد.اوضاع ایران قبل از کودتای رضاخان و دوران سلطنت قاجار مصادف بود با آغاز نهضت های فکری ، مذهبی ، علمی و صنعتی در اروپا . کشورهای اروپایی به سرعت قدم در راه پیشرفت و ترقی گذاشته بودند، ولی متاسفانه در این زمان بر کشور ما خاندانی حکومت می کردندکه از هفت پادشاه این خاندان ترک نژاده تنها یکی از آنها کوچکترین خدمتی به مملکت ایران نکردند بلکه هست و نیست ایران را خرج زندگی شخصی و عیاشی و مسافرتهای خود نمودند.در اواخر سلطنت قاجاریه هر منطقه تحت حکمرانی یک یاغی، سرکش و خان قرار داشت. حکومت مرکزی اختیاری در اداره امور ولایات نداشت.اسماعیل اقا سیمیتقو در کردستان و آذربایجان غربی، اقبال السلطنه ماکویی در خوی و ماکو، شیخ خزعل در خوزستان، صولت الدوله قشقایی در فارس، دوست محمدخان بارکزایی در بلوچستان، حاج آقا محسن در اراک، رحیم خان چلبیانلو و پسرانش در قرچه داغ، امیر اسعد در لاهیجان و میرزا کوچک خان در فومن ، رشت و طالش ...وطن دوستان خطر اظمحلال ایران را می دیدند و از هرسو راه نجات و چاره می جستند ، ابن الوقت ها با سر سپردن به سفارتخانه ها به منافع کوچک و پست خود می اندیشیدند ، فئودالها با اصول قرون وسطایی و جور و ستم بر کشاورزان گرسنه بر وسعت املاک خود می افزودند ، محتکرین به قیمت جان مردم اذوقه عمومی مردم را احتکار می کردند، از دولت اسمی بی رسم چیزی باقی نمانده بود و حتی در پایتخت فرمانش نفوذ نداشت. ملک الشعرای بهار اوضاع آن روز ایران را اینگونه توصیف می کند ، دولت در حال بحران ، شاه در فکر فرار، رجال سیاسی در فکر کسب مقام، هنگامه طلبان با حربه قرارداد ، مشغول سرکوب وکلای چهارم ، این بود وضع آن دوران و روح آن عصر...... کشور رو به ویرانی بود، تا اینکه از محله سنگلج تهران کودکی سربرآورد که سرنوشت صدسال آینده ایران را رغم زد.»
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۹۹ صفحه
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۹۹ صفحه