کتاب خانم جون و ضرب المثل های شیرازی
معرفی کتاب خانم جون و ضرب المثل های شیرازی
کتاب خانم جون و ضرب المثل های شیرازی نوشتۀ صدیقه هاشم زاده و مرضیه شاکری است. این کتاب را انتشارات شاولد در سال ۱۴۰۱ منتشر کرده است.
درباره کتاب خانم جون و ضرب المثل های شیرازی
کتاب خانم جون و ضرب المثل های شیرازی حاوی زیباترین ضربالمثلهای قدیمی شیراز در قالب داستانهایی کوتاه است. این داستانها از زبان شخصیتی به نام «خانم جون»، طی تلفنهای روزمره، بیان میشود. هدف از نگارش کتاب حاضر، احیای جایگاه ضربالمثلهایی است که بهخاطر پیامدهای دوران تجدد و مدرنیته کمرنگ شدهاند.
داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب خانم جون و ضرب المثل های شیرازی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به داستانهای کوتاه ایرانی و ضربالمثل میتوانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.
بخشی از کتاب خانم جون و ضرب المثل های شیرازی
«کلاس شعر خانم جون
- سلام خانم جون قربونای سر و زبونت برم! چه شعروی شیرازی قشنگی برم فرستادی اینا ر خودت گفتی؟ خوش به حالت که وقت داری و قشنگ از وقتتون استفاده میکنی. من که همش درگیر نوه داری هسم بچاشون باید بیگیرم تا اونا برن سرکار.
- جواب خانم جونها قربونتون برم خودم گفتم. یه چند مویی هس که میرم کلاس شعر. اگر غلطغلوط داره باید ببخشی؛ اینا حرفوی دلومه کار به چیز دیگه ندارم اگر وزن و مزنش کموزیاد داره فقط میخوام بگم وقت طلا. هس باید از فرصت استفاده کنیم. گوشه خونه بیشینم زانوی غم بغل کنم؟
شکر خدا بچا که رفتن سر خونه زندگیشون؛ حاجیام که عمرش داده به شما، خدا رحمتش کنه تنو شدم؛ بری خودم پا شدم سرگرمی درس کردم که فکری نشم ای شعرا که برت فرستادم، تازه نطقم گویا شده. باز همی که فکرم مشغول میکنه خوبه! جلو خرف شدن آدمه میگیره و بازم میتونم مور از ماس بکشم بیرون از وقتی ای کلاسا گذوشتن، بازم آب دریا اگر نتوان کشید بهقدر تشنگی میشه بچشیم و وقتمون به بطالت نگذره.
پوی حرفوی صد و نیم غاز نباشیم. همش پوی تلفن با ای و او دیگه آموخته شدم به همچی کلاسا هیچوقت نباید بیگیم از ما گذشته. بهم میگن تو نفست از جوی گرم بلند میشه. گفتمشون سرم تو کار خودمه، شما هم سرتون تو کار خودتون باشه. به شمو چه نفسوم از کجا بلند میشه. هرکی از پل بگذرد خندان بود! حالو بازم شعر برت میفرسم ولی تو بر وزن و قافیش نرو، اینا دل نوشتن.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۴ صفحه