کتاب دو دوست، دو قهرمان
معرفی کتاب دو دوست، دو قهرمان
کتاب دو دوست، دو قهرمان نوشتهٔ مگن ریکس و ترجمهٔ مسعود امیرخانی است. انتشارات قدیانی این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر رمانی است که برای نوجوانان نوشته شده است.
درباره کتاب دو دوست، دو قهرمان
کتاب دو دوست، دو قهرمان که در ۳۷ فصل نوشته شده، رمانی برای نوجوانان است.
در این رمان با شخصیتی به نام «ساندی اکسپرسسَمی» همراه میشویم؛ تولهسگی که صاحبش او را رها کرده است. این سگ عاشق فوتبال است. شخصیت دیگر «ماوسِر» نام دارد. او گربهای شجاع است که از چیزی نمیترسد. این ۲ چنان با هم رفیق و صمیمی میشوند که حتی جنگ هم نمیتواند آنها را از هم جدا کند.
با گسترش جنگ جهانی اول در اروپا، مردم لندن حیوانات شجاع را به جنگ میفرستند تا به سربازها کمک کنند. بدینترتیب پای ماوسِر و سَمی هم به سنگرهای جنگ باز میشود. آن ۲ جسورانه از این سوی منطقهٔ بیطرف به آن سو میروند و دوستانی از کشورهای مختلف پیدا میکنند و دوباره نزد دوستان قدیمی خود برمیگردند، اما آیا پیوند دوستیشان آنقدر عمیق هست که در زمینهای گِلآلود خط مقدم و زیر آتش توپها و خمپارهها بتوانند جان همدیگر را نجات دهند و صحیح و سالم به خانه بازگردند؟
خواندن کتاب دو دوست، دو قهرمان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب دو دوست، دو قهرمان
«تا ماوسِر بهطرف جبهه حرکت کند، اُلیور، پاتریک و بقیهٔ بچههای گردان به زمین باریک میان سه کشور آلمان، فرانسه و بلژیک رسیده بودند که به جبههٔ غرب معروف بود.
اولین کارشان این بود که به کندن سنگرهای بیشتر کمک کنند و سنگرهایی را که از قبل وجود داشت محکمتر کنند. پیاده از کنار یک سنگر رابط که دسترسی به سنگرهای مختلف در جلو و عقبِ منطقهٔ جنگی را فراهم میکرد و برای انتقال پیامها و تدارکات مورد استفاده قرار میگرفت، راه افتادند و به محل مورد نظر برای حفر سنگر رسیدند.
درحالیکه بیلها بین سربازها تقسیم میشد، گروهبان وِینرایت گفت: «بچهها، اینجا خانهٔ دوم شماست، پس زیاد به خودتان سخت نگیرید یا حداقل تا آنجا که میشود راحت باشید. سربازان آلمانی میخواهند امنیت شهرهای بندری را تأمین کنند، از بلژیک بگذرند و با یک پیروزی سریع، پاریس را به اشغال خود درآورند، ولی ما اجازه نمیدهیم چنین اتفاقی بیفتد، مگرنه؟»
سربازها گفتند: «نه، گروهبان.»
«اینجا سه تا خط دارد و شما کلاً توی سنگرهای این سه خط هستید: "خط مقدم" که نزدیکترین فاصله را با سنگرهای دشمن دارد و درنتیجه خطرناکترین خط است؛ همین خط که در حال حاضر در آن حضور دارید و حدود هفتاد متر از خط مقدم عقبتر است به "خط پشتیبان" معروف است؛ و "خط احتیاط" که سیصد متر عقبتر از ما قرار دارد. البته اگر خوششانس باشید و بتوانید مرخصی بگیرید، دیگر لازم نیست توی این سنگرها بمانید.»
پاتریک پرسید: «ببخشید گروهبان، چه مدت توی خط مقدم میمانیم؟» شایعهای شنیده بود که در سنگرهای خط مقدم نهتنها با دشمن روبهرو میشوند، بلکه گاهی مجبورند روزها را در آب گلآلود بگذرانند. او ابداً علاقهای نداشت چنین شرایطی را تجربه کند.
گروهبان به او گفت: «معمولاً حضور در هر خط چهار روز است، اما بدان که هیچچیزی در جنگ ثابت نیست. اگر هشت روز یا بیشتر هم شد غیرمعمول نیست.»
وقتی بچههای بَتِرسی مشغول کندن سنگر در خط پشتیبان شدند، پاتریک پرسید: «اما تا کریسمس تمام میشود، مگرنه؟»»
حجم
۱۳۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱۳۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه