دانلود و خرید کتاب دلواپسی های نفس گیر لیلا طاهرمیرزایی
تصویر جلد کتاب دلواپسی های نفس گیر

کتاب دلواپسی های نفس گیر

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دلواپسی های نفس گیر

کتاب دلواپسی های نفس گیر مجموعه‌اشعاری سرودهٔ لیلا طاهرمیرزایی است و انتشارات ماهواره آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب دلواپسی های نفس گیر

کتاب دلواپسی های نفس گیر شامل اشعاری از لیلا طاهرمیرزایی است.

 پختگی اشعار لیلا طاهرمیرزایی تا به‌حدی است که هر اهل ادبی را مجذوب می‌کند. درد می‌نویسد و درد می‌کشد. آن‌قدر در دنیای ادبیات سر خم می‌کند که پیشانی به زمین می‌ساید.

خواندن کتاب دلواپسی های نفس گیر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران شعر معاصر پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب دلواپسی های نفس گیر

سلام قاصدکان از جهانمان چه خبر؟

از ابرها و نسیم خزانمان چه خبر؟

پرندگان مهاجر به برکه‌ها رفتند

زکوچ داغ نشسته به جانمان چه خبر؟

هزار تیرِ نرفته رها شود شاید

از آرشان شکسته کمانمان چه خبر؟

شنیده ام که فراوانی است و خوشبختی

نپرس از دل بی خانمانمان چه خبر؟

زمین که خانهٔ جهل و توهم دین است

رسول بی خبر از آسمانمان چه خبر؟

کجاست معجزه هاتان زمین پر از درد است

بریده طاقتمان از امانمان چه خبر؟

***

از شب به غیر وعدهٔ فردا ندیده‌ایم

هر شب گذشت و روز در اینجا ندیده‌ایم

رنگین کمان به تابش نور است رنگهاش

رنگین تر از ضیافت دنیا ندیده ایم

در تنگنای پیلهٔ دل عشق می تنند

پروانگیست وعده ولی ما ندیده‌ایم

پر کرده است گوش فلک را نوای عشق

ما کر شدیم یا که کسی را ندیده‌ایم؟؟

نفرین مرگ بر سر رویای ما نشست

ما ماهیان مردهٔ دریا ندیده‌ایم

آغوش مرگ باز برای که باز شد؟

ما زنده مردگانِ مسیحا ندیده‌ایم

***

ای ماه سر به زیر که در دل نشسته‌ای

بند از دلم به یک نظر خود گسسته‌ای

پیر و جوان نظر به تو دارند پس بتاب

با اینکه خویش را زده ای روز و شب به خواب

پشت خیال عشق تو پنهان نمی‌شوم

با تو به سوی قلهٔ فریاد می‌دوم

گفتی تمام درد مرا گوش می‌کنی

اما چه سود، زود فراموش می‌کنی

تو خشت خشت جان مرا خوب چیده‌ای

هر خشت را سراسر از آشوب چیده‌ای

در شهر چشمهای خدا ناشناس خود

صدها مسیح خستهٔ مصلوب چیده‌ای

طبق روال عاشق و معشوق‌های قرن

من را درون لشگر مغلوب چیده‌ای

لطف شماست آنچه مرا می خراشدم

غم مایه را هر آینه مطلوب چیده‌ای

من باختم قبول قمار است زندگی

این فال را به نیت سرکوب چیده‌ای

***

خودم را می‌سپارم دست اقیانوس دستانت

شکسته کشتی دل آمده پابوس دستانت

هجای شعر را در چشمهای عاشقت دیدم

نوشتم عشق را بر روی پاپیروس دستانت

برقص ای شاهکار آفرینش در تو پنهانی

مرا با خود ببر با لمسی از طاووس دستانت

تمام جنگهای تن به تن را برده ام اما

پناه آورده ام این روزها بر روس دستانت

شبم را رو به آتش باز کن تا صبح بی فردا

مرا آتش بزن با گرُ گُر فانوس دستانت

مرا بیدار کن با بوسه های ممتد و داغت

مرا بیدار کن با نعرهٔ ناقوس دستانت

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۸۶ صفحه

حجم

۵۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۸۶ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان