کتاب فرمان زندگی ات را در دست بگیر

کتاب فرمان زندگی‌ات را در دست بگیر نوشتهٔ لیزا دسیلوا و ترجمهٔ نفیسه معتکف است که نشر شهاب‌الدین آن را منتشر و روانهٔ بازار کرده است.

دربارهٔ کتاب فرمان زندگی‌ات را در دست بگیر

از سفر زندگی‌ات لذت می‌بری یا داری خودت را به جنون می‌رسانی؟

تا به حال این حس را تجربه کرده‌ای که در ترافیک زندگی گیر کرده‌ای و راهی برای خارج‌شدن از آن نداری؟ و یا مسیرت را اشتباه انتخاب کرده‌ای؟

کتاب فرمان زندگی‌ات را در دست بگیر به تو کمک می‌کند که در مسیر درست زندگی قرار بگیری و به تو کشف کردن و افزایش ابعاد معنوی سفر را می‌آموزد. تو پس از خواند این کتاب می‌توانی از شهودت در جهت تصمیم‌گیری درست قدم برداری و از مسیرهای مهم و منحصر به فرد زندگی‌ات استفاده کنی. همچنین می‌توانی تمامی استعدادهای درونی‌ات را به کار ببری و به معیاری مطلوب زندگی نزدیک شوی.

لیزا دسیلوا در این کتاب مخاطب را به عنوان یک راننده در نظر می‌گیرد و در تلاش است تا با ارائه مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها، افراد را از فراز و نشیب‌های زندگی عبور دهد و به مقصد برساند.

خواندن کتاب فرمان زندگی‌ات را در دست بگیر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کسانی که می‌خواهند مسیریابی درستی در زندگی‌شان داشته باشند، پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب فرمان زندگی‌ات را در دست بگیر

«تصور کن که سوئیچ ماشینی نو که از لحاظ مدل، اندازه و رنگ برایت عالی است، به تو داده شده است. احساس ذوق و شوق و قدرشناسی می‌کنی و چشم به راه ماجراهایی شگفت انگیز، مکان‌هایی جالب و افرادی که در طی سفرهایت آشنا می‌شوی هستی. در ماشین را باز می کنی، سوار می شوی، صندلی و آیینه را همان جوری که برایت مناسب است تنظیم می‌کنی، سپس با شور و هیجان ماشین را روشن می‌کنی و راه می‌افتی. و از این که می‌توانی به هر کجا که تو را مشعوف کند سفر کنی، احساس شادی و اعتماد به نفس می‌کنی. تو در حال عادت کردن به کنترل ماشین، فرمان و قدرت موتور آن هستی که ناگهان متوجه می‌شوی تک و تنها نیستی!

نه، در واقع ماشین تو پر از مسافر است. آنها پدر و مادر، برادران، خواهران، همسر، بچه‌ها، دوستان، همکاران، افرادی که حتی تو آنها را نمی شناسی هستند. و همه سر تو داد میزنند:

از اینجا بپیچ به سمت چپ!

آهسته بران!

همین حالا دنده عوض کن!

از این مسیر نرو، به ترافیک میخوری!

حواست به جدول کنار خیابان باشد.

مواظب باش، نزدیک بود بزنی به اون ماشین!

میتونی منو همین جا پیاده کنی؟

نه، از خروجی سومی برو، نه چهارمی!

اوه خدای من! بعد از مدتی ممکن است فراموش کنی که عازم کجا بودی یا این که با این تفاصیل از رفتن به مقصد دست بکشی. برای تو، رانندگی در این شرایط فقط مایه‌ی اضطراب است، نه لذت و خوشی. ممکن است حتی به توانایی خود در رانندگی شک کنی، و عطایش را به لقایش ببخشی و قید رانندگی را بزنی. بنابراین چطوری از عهده ی آن بر می آیی؟

 آیا تو از رانندگی منصرف می‌شوی؟

 مسافر می‌شوی و می‌گذاری فردی دیگر رانندگی کند؟ 

ماشین را به پارکینگ برمی‌گردانی و به کلی منصرف می‌شوی؟

تا حد ممکن، به بهانه‌ی تعمیرات جزئی و نگرانی در مورد مصرف بنزین، از رانندگی امتناع می‌کنی؟

برای این که حواست به مقصد باشد سر زمین و زمان داد می‌زنی، و وقتی بالاخره به آنجا رسیدی احساس دلسردی و عدم رضایت می‌کنی؟

در مواقعی رانندگی می‌تواند وحشتناک، بی هدف و یا عاری از لذت باشد، در ترافیک گیر می‌کنی، گم میشوی، بنزین تمام می‌شود و یا ماشین خراب می‌شود. این کتاب کوچولو در دسترس توست که در چنین وضعیت‌هایی به تو کمک کند و تجربه ی لذت بخش رانندگی ناب را یاد بگیری.

اگر در حال مطالعه ی این کتاب هستی و احتمالا از سیر و سفر فعلی خودت چندان راضی و شاد نیستی، شاید به این خاطر باشد که:

آنقدرها که می‌توانستی از آن لذت نمی‌بری

احساس سردرگمی می کنی

 احساس می کنی مسیر را عوضی می روی.

به مقصد مورد نظرت رسیده ای، اما احساس یأس می کنی. احساس می کنی هنوز چیزی گم کرده‌ای»